غدیریه کمال الدین شافعی

English 8966 Views |

غدیریه

کمال الدین شافعی اشعاری درباره «غدیر خم» سروده که چنین است:
أصخ و استمع آیات وحی تنزلت *** بمدح إمام بالهدی خصه الله
ففی آل عمران المباهلة التی *** بإنزالها أولاه بعض مزایاه
و أحزاب حامیم و تحریم هل أتی *** شهود بها أثنی علیه فزکاه
و إحسانه لما تصدق راکعا *** بخاتمه یکفیه فی نیل حسناه
و فی آیة النجوی التی لم یفز بها *** سواه سنا رشد به تم معناه
و أزلفه حتی تبوأ منزلا *** من الشرف الأعلی و آتاه تقواه
و أکنفه لطفا به من رسوله *** بوارق إشفاق علیه فرباه
و أرضعه أخلاف أخلاقه التی *** هداه بها نهج الهدی فتوخاه
و أنکحه الطهر البتول و زاده *** بأنک منی یا علی و آخاه
و شرفه یوم الغدیر فخصه *** بأنک مولی کل من کنت مولاه
و لو لم یکن إلا قضیة خیبر *** کفت شرفا فی مأثرات سجایاه
ترجمه: «گوش فرا ده تا آیات وحی را که در مدح امامی که خدا او را مخصوص به هدایت کرده است بشنوی: در سوره آل عمران آیه مباهله است که با فرستادن آن بعضی از مزایایش را شمرده است. و در سوره احزاب، حامیم، تحریم و هل اتی گواه صادقی است که خدا در آنها علی را ستوده و تطهیرش کرده است. کاری که علی کرد و انگشتری که او در حال رکوع به سائل داد، شخصیت انسانی او را به ثبوت رسانید و او را مورد عنایت خاص الهی قرار داد. و در آیه نجوی که جز او کسی به این فیض عظمی نائل نگردید، ارزش و شخصیت او آشکار گردید و به او چنان قرب و منزلت بخشید که دارای مقام ارجمند و تقوای الهی گردید. و خداوند او را در کنف لطف و محبت پیامبرش بزرگ کرد و از تربیت و الطاف عظیمش بهره مندش گردانید، و از مکارم اخلاقش که بدان وسیله راه هدایت را بدو می آموخت، به طرز خاصی بهره مندش فرمود، بالنتیجه او را برادر خود قرار داد. رسول خدا فاطمه زهرا را به ازدواج او در آورد و افزود که تو از منی و او را برادر خود قرار داد. و در روز «غدیر خم» او را مفتخر فرمود که: هر کسی که من مولای اویم تو نیز مولای او هستی، و اگر در افتخارات زندگیش جز داستان خیبر نبود، تنها همان او را کفایت می کرد.»

شرح حال این شاعر

ابوسالم کمال الدین محمد بن طلحة بن محمد بن حسن قرشی عدوی نصیبینی شافعی مفتی رحال که یکی از بزرگان و رؤسای دانشمندان است، امام در فقه شافعی بوده و در حدیث و اصول و مسائل خلافیة و ادبیات و نگارش مهارت داشته و در قضاوت و خطابه بر همه مقدم بوده و در زهد و پارسائی شهرت داشته است.
او در نیشابور از «ابوالحسن مؤید بن علی طوسی» و «زینب شعریه» استماع حدیث کرده و در حلب و دمشق و دیگر شهرها حدیث کرده است و حافظ دمیاطی و مجدالدین بن عدیم و فقیه حرمین گنجی در کفایة الطالب از او روایت کرده اند. گنجی در کفایة الطالب صفحه 108 می گوید: «از این قبیل است آنچه که شیخ ما حجة الاسلام شافعی عصر «ابوسالم محمد بن طلحه» قاضی شهر حلب به ما خبر داده است. او در دمشق در مدرسه «امینیه» اقامت داشت و به نامه نگاری از ناحیه ملوک مشغول بود و در این کار مقام ارجمندی یافت و در سال 648 ه پادشاه «الناصر» متوفی در سال 655 ه صاحب دمشق به او نوشت که عهده دار منصب وزارت شود، ولی او امتناع کرد و شانه از زیر بار آن خالی نمود.»
ولی در «طبقات سبکی» جلد 5 صفحه 26 آمده تنها دو روز آن را پذیرفت آنگاه آن را ترک کرد و مخفیانه فرار نمود و تمام اموال و دارائی و آنچه از لباس و بنده و غیره داشت همه را بر جای نهاد و با لباس پنبه ای از دمشق خارج شد و به جای نامعلومی رفت. و گفته شده که: او دارای علوم غریبه بوده و از آن راه از مغیبات آگاه می شده است. بعضی گفته اند که: او بعد از این به منصب وزارت برگشت و این گفته را گفتار او در مورد منجم تأیید می کند که گفته است:
إذا حکم المنجم فی القضایا *** بحکم حازم فاردد علیه
فلیس بعالم ما الله قاض *** فقلدنی و لا ترکن إلیه
ترجمه: «هنگامی که منجم در مورد چیزی حکم قاطعی کرد تو آن را نپذیر زیرا کی می داند که: خدا چه حکم کرده است؟ او به من منصبی عنایت فرموده و تو به حرف «منجم» اعتماد مکن.»
و باز او در این باره چنین گفته است:
لا ترکنن إلی مقال منجم *** و کل الأمور إلی الإله و سلم
و اعلم بأنک إن جعلت لکوکب *** تدبیر حادثة فلست بمسلم
ترجمه: «هیچ گاه به گفته منجم اعتماد مکن و همه کارها را به خدا واگذار نما و تسلیم او باش و بدان اگر تدبیر چیزی را به ستاره ای مربوط بدانی، مسلمان نخواهی بود.»
او در ابتدای کارش قضاوت «نصیبین» و سپس «حلب» را عهده دار گردید آنگاه خطیب دمشق شد و بعد از آن پارسائی پیشه کرد و به مکه رفت و بعد از مراجعت، کمی در دمشق ماند آنگاه به حلب رفت و در آنجا وفات کرد.

تألیفات او

1- عقدالفرید للملک السعید، این کتاب را برای نجم الدین غازی بن ارتق که از پادشاهان «ماردین» بوده تألیف کرده و در مصر چاپ شده است.
2- الدرالمنظم فی اسم الله الاعظم، نسخه ای از آن در کتابخانه حسین پاشا در آستانه به شماره 346 موجود است. و شیخ سلیمان قندوزی حنفی در «ینابیع الموده» صفحه 403- 471 قسمتی از آن را نقل کرده است.
3- مفتاح الفلاح فی الاعتقاد اهل الصلاح.
4- کتاب دائرة الحروف.
5- مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول که بارها چاپ شده است.
معاصر او «اربلی» در کتاب «کشف الغمه» صفحه 17 گفته است: «مطالب السؤول فی مناقب آل الرسول تصنیف استاد دانا کمال الدین محمد بن طلحه است، او مرد مشهور و فاضلی بوده که فکر می کنم در سال 654 ه فوت کرده باشد، حال او در زهد و پارسائی و ترک کردنش وزارت شام را و گوشه گیری اختیار کردنش امری است آشکار و قریب العهد به تألیف آن کتاب، او در حال گوشه گیری این کتاب (مطالب السؤول) و کتاب الدائرة را نوشت، او شافعی مذهب و از رؤساء و بزرگان آنها است.»
سید هبة الدین ابومحمد حسن موسوی در کتاب «المجموع الرائق» که در سال 703 ه آن را تألیف کرده تصریح می کند که این کتاب «مطالب السؤول» مال اوست. و ابن صباغ مالکی متوفی در سال 855 ه نیز این کتاب (مطالب السؤول) را از آن او می داند و در کتاب «فصول المهمه» خود از آن زیاد نقل می کند، و هم اکنون از آن کتاب نسخه ای خطی که در سال 896 ه از روی نسخه ای به خط مؤلف که در سال 650 ه در 25 جزوه نوشته بوده، نگارش یافته است در کتابخانه «احمدیه» حلب موجود است. و آقای «شبلنجی» نیز در کتاب (نور الابصار) در مناقب آل نبی مختار، از آن نقل کرده است. کمال الدین یاد شده چنانکه در طبقات سبکی و شذرات الذهب آمده: در سال 652 ه متولد شده و چنانکه در دو کتاب یاد شده و الوافی بالوفیات صفدی و تاریخ او و البدایة و النهایة ابن کثیر و مرآت الجنان یافعی و الاعلام زرکلی و دیگر کتب آمده در هفده رجب سال 652 ه فوت کرده است. ولی در بالا نظر اربلی را دیدید که معتقد است او در سال 654 ه فوت کرده است.
قسمتی از اشعارش که در مدح اهل بیت (ع) سروده در کتابش «مطالب السؤول» موجود است و از آن جمله است اشعاری که در پایان کتاب قرار دارد و ذیلا ترجمه می شود:
رویدک إن أحببت نیل المطالب *** فلا تعد عن ترتیل آی المناقب
مناقب آل المصطفی المهتدی بهم *** إلی نعم التقوی و رغبی الرغائب
مناقب آل المصطفی قدوة الوری *** بهم یبتغی مطلوبه کل طالب
مناقب تجلی سافرات وجوهها *** و یجلو سناها مدلهم الغیاهب
علیک بها سرا و جهرا فإنها *** تحلک عند الله أعلی المراتب
و خذ عند ما یتلو لسانک آیها *** بدعوة قلب حاضر غیر غائب
لمن قام فی تألیفها و اعتنی بها *** لیقضی من مفروضها کل واجب
عسی دعوة یزکو بها حسناته *** فیحظی من الحسنی بأسنی المواهب
فمن سأل الله الکریم أجابه *** و جاوره الإقبال من کل جانب
ترجمه: «اگر می خواهی حقائق را درک کنی کمی مهلت بده و از خواندن آیات مربوط به مناقب تجاوز مکن، مناقب آل مصطفی که وسیله آنها به نعمت تقوی و نیکیها راه می یابیم، مناقب خاندان پیغمبر که پیشوای مردمند و هر طالبی وسیله آنها گمشده اش را می یابد، مناقبی که حقائق را آشکار می کند و پرده های سیاه را دور می افکند، بر تو باد توجه به آنها در پنهان و آشکار که این عمل تو را پیش خدا بلند مرتبه خواهد کرد. و هنگامی که زبانت به آیات مناقب اهلبیت مترنم است آنها را از روی اخلاص و حضور قلب بخوان. و هرگاه کسی درباره آن با دقت کتابی بنویسد قطعا بزرگترین واجبش را اداء نموده است. و چه بسا ممکن است کسی آن را بخواند، حسناتش زیاد شود و از بالاترین مواهب بهرمند گردد. و هر کس در این باره از خدا درخواست توفیق کند قطعا دعایش مستجاب و اقبال از هر سو به او روی خواهد آورد.»
و نیز از اشعار اوست که در صفحه 8 آن کتاب آمده و ترجمه آن چنین است:
هم العروة الوثقی لمعتصم بها *** مناقبهم جاءت بوحی و إنزال
مناقب فی الشوری و سورة هل أتی *** و فی سورة الأحزاب یعرفها التالی
و هم أهل بیت المصطفی فودادهم *** علی الناس مفروض بحکم و إسجال
فضائلهم تعلو طریقة متنها *** رواة علوا فیها بشد و ترحال
ترجمه: «کسانی که به آنان، اهل بیت (ع) چنگ زنند، آنان بر ایشان «عروة الوثقی» و ریسمان محکم خواهند بود، زیرا که مناقبشان از راه وحی و قرآن ثابت شده و قرآن خوان مناقب آنان را در سوره شوری و هل اتی و احزاب می یابد. آنان اهل بیت مصطفی هستند که دوستی آنان به طور قطع بر مردم فرض است. فضائل آنان از لحاظ واقعیت از هر روایتی که راویان از روی جهد و کوشش به دست آورده اند برتری دارد.»
او با این عبارات، اشاره به عده ای از فضائل خاندان عترت و طهارت می کند که قرآن در سوره شوری و هل اتی و احزاب بدان تصریح نموده است: اما در سوره شوری چنین آمده: «قل لا أسئلکم علیه أجرا إلا المودة فی القربی و من یقترف حسنة نزد له فیها حسنا؛ بگو: در این باره (نبوت) از شما پاداشی جز دوستی نزدیکانم نمی خواهم، و هر کس کار نیک انجام دهد بر نیکیش بیفزائیم.» (شوری/ 23) و اما در سوره هل اتی چنین آمده است: «یوفون بالنذر و یخافون یوما کان شره مستطیرا* و یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و أسیرا؛ آنان به نذر خود وفا می کنند و از روزی که شر آن انکار ناپذیر است بیم دارند و غذا را با آنکه دوست دارند، به مستمند و یتیم و اسیر می دهند.» (دهر/ 7- 8)
و اما در سوره احزاب چنین آمده است: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدلوا تبدیلا؛ از مؤمنان مردانی هستند که به راستی پیمانهائی که با خدا داشتند وفا کردند بعضی از آنها تعهد خویش به سر بردند و بعضی دیگر منتظرند و به هیچ وجه تغییری نیافته اند.» (أحزاب/ 23)
نیز در همین سوره است: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا؛ خدا می خواهد که ناپاکی را از شما اهل بیت ببرد و پاکیزه تان کند پاکیزه کامل.» (أحزاب/ 33) آیه اول در مورد امیرالمؤمنین و عمویش حمزه و پسرعمویش عبیده نازل شده است. و تمام مسلمین اتفاق دارنده که آیه تطهیر نیز در مورد رسول اکرم و علی بن ابیطالب و حسن و حسین و فاطمه (س) نازل گردیده است. و ائمه حدیث و حفاظ در این باره احادیث صحیح متواتر، در صحاح و مسانید خود آورده اند.

خاندان پیامبر (ص)

همانطور که گفتیم او درباره خاندان پیامبر اکرم اشعار زیادی دارد که ترجمه قسمتی از آنها چنین است:
یا رب بالخمسة أهل العبا *** ذوی الهدی و العمل الصالح
و من هم سفن نجاة و من *** والیهم ذو متجر رابح
و من لهم مقعد صدق إذا *** قام الوری فی الموقف الفاضح
لا تخزنی و اغفر ذنوبی عسی *** أسلم من حر لظی اللافح
فإننی أرجو بحبی لهم *** تجاوزا عن ذنبی الفادح
فهم لمن والاهم جنة *** تنجیه من طائره البارح
و قد توسلت بهم راجیا *** نجح سؤال المذنب الطالح
لعله یحظی بتوفیقه *** فیهتدی بالمنهج الواضح
ترجمه: «خدایا! به حق پنج تن آل عبا که صاحبان هدایت و عمل شایسته اند آنانکه سفینه نجاتند، و افراد تاجر پیشه سود خواه به سوی آنها می شتابند و دوستشان دارند، آنانکه در روز قیامت آنگاه که مردم در موقف فضاحت بار توقف دارند، دارای مقام ارجمندند، خوارم مفرما و گناهم را بیامرز تا شاید از آتش سوزان جهنم در امان بمانم، زیرا با علاقه شدیدی که به آنها دارم امیدوارم خداوند از سر تقصیراتم در گذرد، آنان برای کسی که دوستشان داشته باشد سپری هستند که او را از حوادث سهمگین نجاتش می دهند. و من به آنان متوسلم به این امید که درخواست گناهکار بدبخت به هدف اجابت رسد و رستگاری نصیبم شود و از این رهگذر راه راست را یافته مقامی شایسته یابم.»
و نیز از اشعار اوست که در مورد قاتلان ابی عبدالله الحسین (ع) سروده و ذیلا به همراه ترجمه قسمتی از آن آورده می شود:
ألا أیها العادون إن أمامکم *** مقام سؤال و الرسول سؤول
و موقف حکم و الخصوم محمد *** و فاطمة الزهراء و هی ثکول
و إن علیا فی الخصام مؤید *** له الحق فیما یدعی و یقول
فما ذا تردون الجواب علیهم *** و لیس إلی ترک الجواب سبیل
و قد سؤتموهم فی بنیهم بقتلهم *** و وزر الذی أحدثتموه ثقیل
و لا یرتجی فی ذلک الیوم شافع *** سوی خصمکم و الشرح فیه یطول
و من کان فی الحشر الرسول خصیمه *** فإن له نار الجحیم مقیل
و کان علیکم واجبا فی اعتمادکم *** رعایتهم أن تحسنوا و تنیلوا
فإنهم آل النبی و أهله *** و نهج هداهم بالنجاة کفیل
مناقبهم بین الوری مستنیرة *** لها غرر مجلوة و حجول
مناقب جلت أن تحاط بحصرها *** فمنها فروع قد زکت و أصول
مناقب من خلق النبی و خلقه *** ظهرن فما یغتالهن أفول
ترجمه: «ای دشمنان خدا پیشاپیش شما موقفی است که رسول خدا در آنجا از شما پرسش و بازخواست خواهد کرد. در آنجا رسول خدا و فاطمه زهرا، که عزادار است به دشمنی و دادخواهی بر می خیزند و علی نیز دادخواهی آنها را تأیید می کند که قطعا گفته او مورد تأیید است. و شما ای دشمنان خدا در آن روز چه جوابی به آنها خواهید داد؟ در صورتی که در آن روز راهی برای ترک جواب نخواهد بود!! و شما با کشتن فرزندانشان کار بدی کردید و بار سنگینی متحمل شدید، و امید شفاعتی در آن روز جز از ناحیه دشمنان نخواهد بود و شرح این ماجرا مفصل است، و بسیار روشن است کسی که در روز حشر رسول خدا دشمنش باشد جایگاهش در آتش خواهد بود. در صورتی که بر شما واجب بود رعایت آنها را بکنید و نسبت به آنها مهربان باشید تا مورد شفاعت آنان قرار گیرید، زیرا آنان آل پیغمبر و اهل بیت اویند و تنها پیروی از طریقه آنان مایه نجات است. مناقبشان در میان مردم مشهور و دارای ارزش چشمگیر است، مناقب آنان چنان زیاد است که از شمارش بیرون است البته برخی از آنها فرع و برخی دیگر اصلند، آنان مظهر مناقب خلقی و خلقی رسول خدایند که هیچگاه برای آنها افولی نخواهد بود.»

Sources

عبدالحسین امینی نجفی- الغدیر- جلد 5 صفحه 644، جلد 10 صفحه 312

علی بن یونس نباطی بیاضی- الصراط المستقیم للبیاضی- جلد 1 صفحه 297

محمد بن یوسف گنجی شافعی- کفایة الطالب- صفحه 231 باب 62

حر عاملی- الفصول المهمّة- صفحه 141

مؤمن بن حسن شبلنجی شافعی- نور الأبصار- صفحه 326

عبد الوهاب بن علی سبکی- طبقات الشافعیة الکبرى- جلد 8 صفحه 63 رقم 1076

صلاح الدین خلیل بن أیبک الصفدی- الوافی بالوفیات- جلد 3 صفحه 176 رقم 1146

ابن‌کثیر- البدایة و النهایة- جلد 13 صفحه 218 حوادث سنة 652 ه

علي بن سليمان اليافعي- مرآة الجنان- جلد 4 صفحه 128 وفیات سنة 652 ه

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information