نقش اعداد در کار هستی و انسان

English 4462 Views |

بحثی مطرح است که آیا هست در جایی که عدد در کار عالم یا در کار انسان نقش داشته باشد؟ آیا ما داریم چنین چیزی که خود عدد در کار عالم به طور کلی یا در کار انسان در مواردی نقش داشته باشد؟ بوده اند در دنیا -و شاید حالا دیگر نباشند-فیلسوفانی که برای عدد به طور کلی، در کل نظام هستی نقش قائل بوده اند. در تاریخ فلسفه، قدیمی ترین فردی که اسمش برده می شود (حتما قبل از او هم بوده است) که عالم را بر اساس عدد توجیه می کرده است فیلسوفی است یونانی که اصلا مصری است و از فلاسفه دوره قدیم قبل از سقراط شمرده می شود به نام فیثاغورس. او اساسا هستی را بر اساس عدد تفسیر و توجیه می کند. البته یک حکیم الهی و عارف مشرب است. می گویند مدتها در مشرق زمین مسافرت کرده و این گونه افکارش را از مشرق زمین گرفته است. اگر این حرف راست باشد معلوم می شود که قبل از او این افکار در مشرق زمین وجود داشته است.
در میان فلاسفه اسلامی، گروهی هستند که اینها را اخوان الصفا می نامند (اخوان الصفا و خلان الوفا). کتابهایشان از کتابهای بسیار نفیس دنیای اسلام است و دنیا رویش حساب می کند و به همین نام اخوان الصفا معروف است. اخوان الصفا یعنی برادران صفا و خلوص، یعنی برادرانی که با یکدیگر نهایت صفا را دارند. زمان اینها بعد از زمان فارابی و قبل از زمان بوعلی سیناست، یعنی حدود هزار و صد سال از زمان اینها می گذرد.
درست هم معلوم نیست که اسمهای اینها چه بوده و اینها چه کسانی بوده اند، ولی قدر مسلم این است که جمعیتی بوده حزب مانند، ولی مردمانی بودند که هم فیلسوف بودند و بر علوم عقلی احاطه داشتند و هم فوق العاده متشرع و متدین بودند، و به احتمال بسیار قوی بلکه به طور یقین اکثریت و شاید همه اینها شیعه بوده اند، برای اینکه در خلال عقاید اینها من خودم به عقایدی برخورد کرده ام (البته دیگران هم این حرف را می گویند) که جز با عقیده شیعه جور درنمی آید، مثل اعتقاد به امام مهدی (ع) و ظهور ایشان که این جز با اعتقاد شیعه جور درنمی آید. در واقع یک نهضت بوده نه صرفا یک کار علمی؛ یک نهضت علمی اجتماعی بود که فکر کردند که برای هدایت و نجات دنیای اسلام یک راه وجود دارد و آن جمع میان دین و فلسفه است و کتابشان بر همین اساس است.
در میان کتابهای فلسفی کمتر کتابی به اندازه کتاب اینها رنگ اسلامی دارد. اینها هم در فلسفه خودشان برای عدد یک نقش خیلی اساسی در کار عالم قائل هستند یعنی قائل به خواص اعدادند و یک حسابهایی هم پیش خودشان دارند. بعضی از محدثین اسلامی نیز به حساب مطالبی که در اخبار و آثار رسیده است معتقدند که بعضی اعداد از یک خاصیت ویژه بهره مندند. منتها می گویند ما به حکم آنچه که در اخبار آمده این سخن را می گوییم. یکی از آنها مرحوم حاج میرزاحسین نوری، استاد مرحوم آقای حاج شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح الجنان است.
مرحوم حاج میرزاحسین نوری یک مرد محدث خیلی عالیقدر و بزرگوار و فوق العاده متتبع است. از آن افرادی که نوشته هایش از نظر تتبع و احاطه به کلمات و احادیث و اقوال و آراء و احوال اشخاص (ممتاز است و) وقتی آدم می خواند تعجب می کند که یک نفر چگونه حفظی داشته است که این همه مطالب محفوظ بوده -که من خودم همیشه در باره اش اعجاب دارم- یکی همین مرحوم حاج میرزاحسین نوری است. ایشان کتابهای زیادی به فارسی و عربی -و بیشتر عربی- نوشته است. سنخ کتابهایش هم سنخ کتابهای حاج شیخ عباس قمی است و هم عمقش. کتابی به فارسی نوشته است به نام کلمه طیبه. در آنجا ایشان راجع به عدد 40 شواهد زیادی از روایات ذکر می کند که معلوم می شود در عدد 40 خاصیتی هست، قرائن زیاد برای خصوص عدد 40 می آورد که در روایات آمده است که اگر فلان کار چهل بار تکرار بشود، اگر چهل روز چنین بشود (این اثر را دارد).
در خود قرآن درباره بعضی از پیغمبران آمده: «حتی اذا بلغ اشده و بلغ اربعین سنة؛ تا اینکه به رشد کامل خود برسد و چهل ساله شود» (احقاف/ 15). همچنین این حدیث را شیعه و اهل سنت روایت کرده اند که پیامبر اکرم فرمود: «من اخلص لله اربعین صباحا جرت ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه؛ اگر کسی بتواند چهل شبانه روز خود را از هر قیدی آزاد کند و خود را خالص برای خدا بگرداند خدای متعال چشمه هایی از حکمت از قلب او بر زبان او جاری می کند» و نظیر اینها ما زیاد داریم. استشمام شده است که شاید در عدد 40 خصوصیتی باشد. درست است که برخی فلاسفه مانند فیثاغورس و اخوان الصفا درباره خاصیت عدد سخنانی گفته اند (آنها هم که گفته اند روی حسابهای دیگری گفته اند) ولی به هر حال کار عالم را با این حرفها که عددش چرا اینقدر یا آنقدر باشد، چرا یکی بیشتر یا کمتر نشد، نمی شود توجیه کرد. آن تابع نظام دیگری است.
انسان چرا پنج تا انگشت دارد؟ چرا شش تا یا چهار تا ندارد؟ این حکمتی دارد ولی حکمتش به عدد 5 مربوط نیست، نه اینکه خصوص عدد 5 اقتضا کرده است که این جور باشد.

Sources

مرتضی مطهری- آشنایی با قرآن 10- صفحه 147-144

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information