اساس دیانت زرتشت بر سه محور: اندیشه نیک، گفتار نیک، کردار نیک، قرار دارد و به همان اندازه که تاکید بر راستى و درستى شده است، به دورى از دروغ و ناپاکى توصیه گردیده است. چرا که دروغ گویان را به عذاب جهنم وعده داده و راستگویان را ثواب بهشت نوید داده است. بنابراین اساس این دیانت بر راستى و درستى بنا نهاده شده و نقطه ضد آن دروغ و نادرستى است. تمام قواى عالم ناشى از راستى و دروغ مى باشد. در گاتها آمده: به بهترین سخنان گوش فرا دهید، میان دو آئین راستى و دروغ خود داورى کنید. در آغاز، هنگامى که این دو گوهر به یکدیگر پیوستند، زندگى و مرگ را پدید آوردند. به همین جهت در این جهان دروغ پرستان گرفتار بدترین زندگى هستند و پیروان راستى از نیکوترین مکانها و جایگاهها برخوردارند. و این، ثنویت اخلاقى آئین زرتشت را نشان مى دهد. در یسناى 46 / 11 آمده است که: «راه نجات در اوستا راستى و درستى است، بهشت به معنى جهان پاکى و راستى مى باشد و دوزخ، خانه دروغگویان نامیده شده که تبهکاران در آن براى همیشه مخلد مى باشند.» در وندیداد، فرگرد 4 در رابطه با خلف وعده و بدعهدى نکوهش فراوان شده است. در اوستا آمده است: «کسى که خلف وعده کند، دزدى وعده است. و باید شب و روز در فکر وفاى به عهد بود.»
در آئین زرتشت اشیاء به دو نوع تقسیم شده است: خوب و بد. خوب ها یک مبداء دارند و آن اهورامزداست یا سپند مینو. و بدها هم مبداء دیگرى به نام اهریمن یا انگره مینو دارند که ناپاک و پلید است. بر اساس این ادعا است که مورخان و علماء اسلامى زرتشت را ثنوى مذهب دانسته اند. برخى از مستشرقین، مردم قبل از زرتشت را طبیعت پرست معرفى مى کنند و معتقدند که زرتشت یگانه پرستى را آورد و رواج داد; ولى طبق مفاد احادیث اسلامى معلوم مى شود که ایرانیان قبل از آمدن زرتشت نیز موحد بوده اند و آیین آنان جزو ادیان توحیدى به حساب مى آمده است. این اعتقاد به توحید بعد از ظهور زرتشت نیز ادامه یافت و وى نیز به عنوان منادى توحید به تبلیغ آیین خود پرداخت. او به خداى یکتا قایل بود و او را اهورامزدا، یعنى داناى توانا مى خواند. در تلقى علماء اسلامى کیش مجوس جهان را داراى دو صانع و خالق مى داند: یزدان و اهریمن از وحشت پدید آمد. پارسیان ایزد تعالى را هرمزد و ایزد و یزدان گویند و به وجود پروردگار اقرار داشتند. گروهى از ایشان آتش را پرستیده اند و مذهب آنان در آتش پرستى همان بوده است که مذهب بت پرستان عرب در رابطه با بت پرستى. مذهب ثنوى این مردم همان را مى گوید که زرتشت گفته است: صانع دو است؛ نور که صانع خیر است و تاریکى که صانع شر است. و این دو صانع را قدیم گویند.
نظر محققین درباره توحیدى بودن آئین زرتشتی
همواره نزد محققان و پژوهشگران این سؤال مطرح بوده است که آیا زرتشت یگانه پرست بوده است یا خیر؟ آنچه میان مورخان و محققان و ایران شناسان معروف است اینکه زرتشت ثنوی مذهب بوده و آئین او یک مبتنی بر دوگانه پرستی است. این نسبت را بدین جهت به زرتشت داده اند که به طور کلی اشیاء در این آئین به دو نوع تقسیم می شوند: نوع خوب و نوع بد، تمام خوبیها و خیرها یک مبدأ و یک ریشه دارند که به نام «اهورامزدا» یا «سپند مینو» نامیده شده است و تمام بدی و شرور هم مبدأ دیگری دارند به نام «اهریمن» یا «انگره مینو» و منشی ناپاک و پلید و هرچه زشتی و پلیدی و تیرگی و سیاهی در جهان دیده می شود زاده و آفریده اوست. طبق این نظریه اهورا مزدا و اهریمن رو در روی هم هر دو آفریننده و خالق هستند. رابرت ا.هیوم میگوید: «یکی از مشخصات اصلی و متمایز دین زرتشتی در میان همه ادیان عالم همین نظریه اعتقاد به ثنویت جهانی است، یعنی یک خداوند نیک و یک شیطان بد که علیه یکدیگر مبارزه میکنند. این دو قدرت از آغاز زمان وجود داشته تا پایان جهان نیز به کار محدود نمودن یکدیگر مشغولند.»
البته برخی دیگر از نویسندگان و محققان زرتشت را یکتاپرست دانسته اند. و برخی ها بر این عقیده اند که خود زرتشت یکتاپرست بود و آئینش توحیدی بود لکن به مرور زمان و ورود آئین و مراسم خرافی توسط برخی افراد نادان و علماء بی خرد، دستخوش تغییر، تحول و تحریف قرار گرفت و آئین زرتشتیان به ثنوی مذهب معروف گشت.
شهید مطهری در این باب می نویسد: «بدون شک زرتشتیان مقارن ظهور اسلام همچون مانویان و مزدکیان ثنوی مذهب بوده اند و این ثنویت را در دوره های بعد از طلوع اسلام نیز حفظ کرده اند. تنها در نیم قرن اخیر است که زرتشتیان دعوی توحید دارند و گذشته خود را یکباره انکار میکنند. ما مدعی نیستیم که دین زرتشت حتما از اصل یک دین ثنوی بوده است و بنابراین زرتشت که قطعا مدعی پیامبری است کاذب بوده است، خیر ما چنین ادعایی نداریم. مسلمانان از صدر اول غالبا با زرتشتیان به روش اهل کتاب عمل کرده اند یعنی مدعی بوده اند که این آئین در اصل و ریشه یک دین توحیدی و آسمانی بوده است و در ادوار بعد، هم چنانکه مسیحیت منحرف شد و به تثلیث گرائید آیین زرتشتی به ثنویت گرائید. به همین جهت شخص زرتشت نزد ما محترم است.» استاد در جای دیگر مى گوید: «آنچه در مورد زرتشت محقق است، این که او به توحید عبادت مى کرده است. اهورا مزدا از نظر شخص زرتشت نام خداى نادیده خالق جهان و انسان است و تنها موجودى است که شایسته پرستى است. زرتشت که رسما خود را مبعوث از طرف اهورا مزدا مى خوانده است، مردم را از پرستش دیوها که معمول آن عصر بوده است، نهى مى کرده است.»
زرتشت خود را پیامبر مى دانست و مردم را به پرستش اهورامزدا فرا مى خواند و آنان را به پاداش اخروى نوید مى داد که در صورت عمل به نیکى ها بدان نایل مى شدند؛ چنان که در نیایش با اهورامزدا مى گوید: «من روانم را با "منش نیک" به فراترین سراى خواهم برد; چه از پاداشى که "مزدا اهوره" براى کردارها برنهاده است، آگاهم.» مؤمنین به زرتشت، با توجه به پیام هاى صریحى که در اوستا آمده است، معتقد به جاودانگى روحند و مى گویند: روان پس از ترک جسم تا روز رستاخیز در عالم برزخ مى ماند هم چنین آنان به صراط، میزان اعمال، بهشت و دوزخ معتقدند. بهشت آیین زردشت چیزى مانند بهشت اسلام است.
احکام اموات
فرد متوفى مراسمى دارد: ابتدا پلک هاى او را بسته، پاهایش را تا زانوها تا مى کنند. پس از آن وى را در خانه اى طاهر روى تخت خواب آهنى یا روى زمین سنگ فرش مى خوابانند و با روپوشى تمیز او را مى پوشانند. زیرا در آئین زرتشت مرده ناپاک است و با هر چه تماس پیدا کند، آن را آلوده مى کند. آنگاه به مرده کشها که تعدادشان زوج است یعنى یعنى 2 یا 4 نفرند، خبر مى دهند. پس از غسل و تجدید گشتى، میت را در تابوتى که آن را گهن یا گاهان گویند و از فلز ساخته شده، گذاشته، به آرامگاه مى برند و نزدیکان متوفى چند گامى او را مشایعت مى کنند. تشییع جنازه باید در ساعات روز باشد و دفن باید قبل از غروب انجام گیرد. دفن اموات در شب جایز نیست. بنابر یک رسم دیرینه زرتشتیان اموات خود را در دخمه ها مى گذارند. این سنت در ایران و هند کم و بیش هنوز جارى است. برخى از مراکز زرتشتى نشین ایران به این سنت پاى بند هستند.
زرتشتیان ایرانى به دخمه دادگاه مى گویند و زرتشتیان هند به آن دخمو گویند. اروپائیان آن را برج سکوت مى نامیده اند. دخمه محوطه اى است مدور که در بالای کوه بلندى قرار دارد و غالبا از آبادیهاى اطراف چند فرسنگ فاصله دارد. دیوار اطراف دخمه را از سنگ و سیمان مى سازند و یک درب کوچک آهنى براى ورود و خروج دارد. محیط دخمه در حدود صد متر است. سطح داخلى آن از دیوار به طرف مرکز سراشیب مى باشد. در وسط دخمه چاه عمیق و وسیعى حفر شده است. در چهار گوشه خارجى آن بیرون از دیوار دخمه چاهها تا حدود یک متر باشن و سنگ ریزه پر شده است. چاه وسطى دخمه را زرتشتیان ایران براده یا استه دان (استخوان دان) مى گویند.
زرتشتیان از سوزاندن و دفن مردگان خوددارى مى کنند، زیرا عقیده دارند که نعش مردگان آتش و زمین را که پاکیزه اند، ملوت خواهد نمود. از این رو، نعش مردگان را به دشتها برده و طى تشریفات خاصى در هواى آزاد قرار مى دهند. کریستن سن مى گوید: «وندیداد مجموعه اى است از قواعد دینى راجع به انواع ناپاکى ها و گناهان و وسائل تطهیر و توبه و استغفار. در این کتاب از انواع تعدى به موجودات اهورائى (انسان، سگ و..) و طریقه رفتار با اجساد مردگان و غیره سخن رفته است. بر طبق این قواعد مردگان را باید در دخمه نهاد و طعمه پرندگان ساخت. زیرا تدفین مردگان یا سوزاندن اجساد باعث آلایش عناصر مى شود. مراد از عناصر، آب، آتش، باد، خاک و هوا است. به همین جهت زرتشتیان این کار را حرام مى دانند. دست زدن به زنان حائض نیز باعث ناپاکى و نجاست است. در دخمه گذاردن مردگان از عادات ایرانیان عهد ساسانى بود.»
از دیدگاه زرتشت، روح آدمى پس از مرگ، به مدت سه روز گرداگرد مرده دور مى زند و طبق اعمال او، شاد یا در عذاب است. آنگاه بادى از شمال مى وزد و مانند برگ نامرئى او را به طرف پل چینوات (صراط) مى برد. پل چینوات یعنی پل تشخیص که بر روى نهرى از فلز گداخته میان دو کوه (دماوند و الوند) کشیده شده است. بر کنار این پل دو فرشته حساب به نام میترا (مهر خورشید) و چنوه (عدل) ترازوى عدالت را قرار داده اند و به حساب او مى رسند.
در وندیداد، فرگرد 19 آمده است که صبح روز چهارم که روان آدمى به کنار پل مى رسد و فروهر آدمى که یکى از قواى پنجگانه است: 1- آهو (جان) 2- دین (نفس ) 3- بوذ (فهم ) 4- اوردان (روح ) 5- فروهر، به صورت دخترى زیبا جلوه مى کند و براى روان بدکار به صورت زنى زشت درمى آید. در یسناى 51 / 13 و دادستان دینیک 21 / 2 و مینو خرد 2 / 32 از ویرافنامه آمده است که: روح و روان گناهکار به وسیله دیو نزد پل مى رود. در ضمن بازجوئى در سر پل، علت تبهکارى هاى او را از وى سئوال مى کنند. او به بهانه هائى راه نجات مى جوید. آنگاه این پل براى او از لبه تیغ تیزتر و از لب او نازکتر مى شود. سپس درى از دوزخ بر روى او باز مى شود. در یسناى 49 / 4 آمده که: دوزخ براى دیو و منزل دروغگویان است، و محل عذاب ابدى تبهکاران. در یسناى 11 / 20 و ویسبرد 7 / 10 و یشت 2 و ارتاویرافنامک 15 21 آمده است که: روان پس از گذشتن از سه مرحله (پندار، گفتار، کردار زشت) به فضاى تیرگى بى پایانى که مکان اهرمن است، واصل مى شود.
در فرگرد 18 آمده است: در دوزخ سرما (باد) خشکى، گنده بوئى وجود دارد، دوزخ عمیق بوده، داراى چاههاى سهمگین است، و جانورانى دارد که ارواح بدکاران را مى درانند؛ کوچکترین آنها به بزرگى کوهى است. اما روان و روح نیکوکاران پس از مرگ توسط دو فرشته که نویسنده اعمال اویند، به جاى ویژه خود مى رود، و پل صراط براى او به ارتفاع نیزه گشاده مى شود تا بتواند عبور کند.