حکیم عمر خیام در نیشابور زاده شد. زمان تولد و وفات او به درستی مشخص نیست، ولی به بعضی احتمالات در روز پنجشنبه 12 محرم 439 متولد شده و در سال های مابین 508 – 530 و به بعضی احتمالات در سال 515 وفات یافته است. به طور کلی می توان گفت که از نیمه ی اول قرن پنجم تا دهه های نخستین قرن ششم در این دنیا زیسته است. نامش عمر، کنیه اش ابوالفتح، لقبش غیاث الدین و نام پدرش ابراهیم بود. دلیل شهرت او به خیام یا خیامی به درستی معلوم نیست، اما ظاهرا این عنوان را از پدرش داشته است؛ چون شغل وی خیمه دوزی بوده است. قبر خیام در ایوان امامزاده محروق، تقریبا به مسافت نیم فرسخی شهر نیشابور فعلی واقع شده است.
او در همه ی فنون و معلومات زمان خود از جمله حکمت، فلسفه، ریاضی، طب و نجوم تبحر داشته است. حکایت کرده اند که خیام در نیشابور با حسن طوسی و حسن صباح همدرس بوده است. آن سه جوان به امید اینکه یکی از ایشان به مرتبه ی عالی خواهد رسید، با یکدیگر پیوند می بندند که اگر هریک از آنها به مقامی بالا رسید، دو دوست خود را نیز از نظر دور نکند. از قضا حسن طوسی به وزارت جلال الدین ملکشاه سلجوقی می رسد و خواجه نظام الملک طوسی مشهور می شود. او به عهد خود وفا می کند و حسن صباح را به خدمت سلطان می برد؛ اما خیام که اهل علم بود و تمایلی به خدمت سلطان نداشت، از خواجه نظام الملک تقاضا می کند که معاش مختصری برای او مقرر دارد و به همان اندازه هم اکتفا می کند و به غیر از فراگیری دانش، به کار دیگری نمی پردازد.
با چیرگی اعراب بر ایرانیان، تقویم هجری قمری در ایران کاربرد پیدا کرد و پس از مدتی به علت ناسازگاری با روند زندگی کشاورزان ایرانی، منجمان ایرانی دست به اصطلاحاتی در این زمینه زدند. در سال 467 هجری، یعنی در زمان سلطنت جلال الدین ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظام الملک طوسی، تصمیم گرفته شد که تقویمی بر اساس قواعد نجومی ایجاد شود. بنابراین هیأتی از دانشمندان اهل فن هیأت و نجوم برای این مقصود گرد هم آمدند. خیام یکی از آن دانشمندان و گویا بر همه ی آنها مقدم بود. این منجمان با محاسبات ریاضی، زیج هایی (مجموعه جدول هایی که بر اساس مطالعات و مشاهدات ستاره شناسی تدوین می شد)، برای شمارش وقت فراهم ساختند. تقویم اصلاح شده، چون به فرمان جلال الدین ملکشاه سلجوقی فراهم آمده بود، به تقویم جلالی شهرت یافت.
آنچه مسلم است، این است که خیام در نزد دانشمندان و سلاطین، منزلتی عظیم داشته است. در حکمت او را تالی «ابوعلی سینا» می خواندند؛ در ریاضیات سرآمد فضلا به شمار می رفت و در احکام نجوم، قول او را مسلم می دانستند؛ هرچند که خودش اعتقاد راسخی به درستی آن احکام نداشت. دنیای ریاضی مدیون تحقیقات و اکتشافات این دانشمند است. مثلا اولین بار تعریف منطقی اعداد اصم (گنگ) به وسیله ی رشته های بی نهایت، در مجموعه ی تحقیقات خیام دیده شده است. قضایای بسیاری که در سیزده معادله ی اقلیدس بی استدلال مانده بود، به وسیله ی فرضیه ی خیام ثابت می شود. می توان گفت خیام اولین کسی است که هندسه ی تحلیلی را برای حل معادلات به کار برده است و از این جهت خیام به هنگام بررسی مسئله ای هندسی، به معادله ی درجه سوم برخورد کرد و با توسل به مقاطع مخروطی به حل این معادله درجه ی سوم فائق آمد. خیام رساله ی مختصری تحت عنوان «رساله فی الحتیال لمعرفه الذهب و الفضه فی جسم مرکب منهما» درباره ی تعیین عیار طلا و نقره و شمشی که از این دو فلز ترکیب شده است، تألیف کرده که نسخه ی منحصر به فردی از آن در کتابخانه ی گوتای آلمان موجود است. این رساله در حقیقت توضیح طریقه ی ارشمیدس و مبتنی بر اصل معروف این دانشمند است که به اصل هیدروستاتیک نیز شهرت دارد.
خیام شاعری کم گو بوده است. خیام اگرچه در درجه ی اول ازاهالی علم و فضل بوده، ولی عامه ی مردم او را به سبب رباعیاتش می شناسند. در مورد خیام نگرش های مختلفی در بین مردم وجود داشته و دارد. عده ای کلمات او را کفرآمیز دانسته و یا او را شراب خوار پنداشته اند و به اشعار او از جهت ترغیب به می خوارگی نگریسته اند و حتی عده ای او را بی اعتقاد به مبدأ و معاد فرض کرده اند.
یک جام شراب صد دل و دین ارزد *** یک جرعه ی می، مملکت چین ارزد
جز باده ی لعل نیست در روی زمین *** تلخی که هزار جان شیرین ارزد
اصولا خیام شاعری را پیشه ی خود نساخته و این به جهت آن نیست که شعر امری حقیر است و شاعر شأن و ارزشی ندارد، بلکه از آن جهت بود که در آن دوره یک شاعر غالب اوقات خود را برای استفاده ی مالی، به مداحی بزرگان و سلاطین، مجلس آرایی و مزاح گویی می پرداخت و در مراسم خوش گذرانی اهل فسق و فجور شرکت می کرد. در آن زمان امثال فردوسی، ناصر خسرو و حکیم سنایی که شاعرانی متین و با مناعت بودند، نادر می نمودند. بنابراین هر کس که پیشه ی شاعری را اختیار می کرد، مردم به او به چشم مداح سلاطین می نگریستند و همین مسأله باعث شد که حکیم عمر خیام از اینکه شاعر خوانده شود، احتراز کند و قوه ی شاعری خود را تنها در سردون رباعی به کار بگیرد. رباعی بهترین قالب شعر برای ثبت لحظات کوتاه شاعرانه است. این نوع شعر بر وزن لا حول ولا قوه الا بالله، سروده می شود و از مشکل ترین اقسام شعر است؛ زیرا با شروطی که برای آن مقرر شده و تنگ بودن و مجال سخن، گوینده باید طبعی توانا داشته باشد و معانی را به بهترین صورت ممکن در این دو بیت بگنجاند.
نخستین کسانی که او را شاعر خوانده اند، «شهرزوری» در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم و در کتاب «تاریخ الحکما» و دیگری «شیخ نجم الدین رازی» صاحب کتاب «مرصاد العباد» در اوایل قرن هفتم بود.
در مورد اشعار (رباعیات) خیام، تا به حال تحقیقات زیاد و دامنه داری صورت گرفته است و «شاید بیش از دو هزار کتاب و رساله و مقاله درباره ی خیام نوشته شده باشد. خیام فیلسوف و ریاضیدان، موجودی است مشخص و یافتن او به واسطه ی رساله های علمی و فلسفی وی آسان. ولی خیام شاعر ناشناخته مانده، سیمایی دارد مشوش و مغشوش؛ زیرا وسیله ی تشخیص سیمای او رباعی هایی است که معلوم نیست همه آنها از خیام باشند، بلکه رباعی هایی موجود است که محققا از او نیست.»
همه ی خیام شناسان آگاهند که رباعیات الحاقی بسیاری در طی قرون به رباعیات اصیل حکیم نیشابور پیوسته اند و بسیاری از رباعی گویان به دلایلی چند، از جمله بیم از اوضاع سیاسی، نداشتن شهامت کافی برای بیان عقاید خویش و یا به منظور برخورداری از شهرت خیام و ترویج سروده های خویش در سایه ی این شهرت عالمگیر، سروده هایشان را به او منسوب کرده اند. از سوی دیگر گاهی برخی از کاتبان نیز برای تعدیل فلسفه ی خیامی و آمیختن آن با تصوف، رباعی های صوفیانه ای نوشته اند و به این ترتیب با این افزایش ها کار تشخیص و تحلیل را دشوارتر کرده اند. با این همه اگر با دیده ی انصاف به همان معدود رباعیاتی که تعلقشان به خیام قطعی می نماید بنگریم، اقرار خواهیم کرد که (بر خلاف استنباط و تفسیر سفسطه آمیز برخی از پژوهشگران متعصب) نه تنها با خرد و دانش مغایرتی ندارد، بلکه مؤید فرزانگی و حجتی قاطع بر دانش و بصیرت او هستند؛ زیرا که فقط بخردان اندیشمند از کنار مجهولات عالم هستی بی تفاوت نمی گذرند و همواره ذهن وقاد و پرسشگرشان جویای اسرار نایافته است.
اما قبل از هر چیز باید به گونه ای مطمئن شویم که خیام منجم و ریاضیدان، رباعی سرا نیز بوده است. اگر کسانی همچون نویسنده ی کتاب «خیام پنداری» به نام هواداری از خیام ریاضیدان، به هجو و طرد خیام رباعی گو پرداخته اند و با ذکر دلایلی که چندان اساس و استحکامی ندارند، خیام عالم را از خیام شاعر جدا کرده اند و حتی شهرت و محبوبیت او را در دنیای غرب نتیجه ی غرض ورزی غربیان دانسته اند و گفته اند: «کسی چه می داند که غربیان آزمند و پول اندوز از ترویج رباعیات خیام در شرق این نتیجه را نخواسته اند که کارخانه های شراب کشی خود را به کار اندازند و از این راه کیسه ی شرقیان را از زر و سیم تهی کرده و کاسه ایشان را به باده پر سازند.» باید یادآور شویم که به حقیقت از انصاف دور افتاده اند و راه افراط رفته اند.
حقیقت امر این است که خیام منجم و ریاضیدان بی هیچ تردیدی، رباعی گو هم بوده است و دیگر این که فراموش نباید کرد که داوری یک بعدی، دور از رویه ی تحقیق و پژوهش است. بنابراین شایسته است که اولا حقیقت بین باشیم و ثانیا به نکات مثبت و چشمگیر تفکر خیامی که حاکی از فلسفه ی خوش بینانه، آزادگی و نظریات بدیع علمی او هستند و در رباعیات اصیل خیام (نه الحاقی9 می درخشند، توجه کنیم و در قضاوت واقع بین و معتدل باشیم نه متعصب؛ به علاوه باور کنیم که اشاعه ی افکار و اشعار خیام در جهان غرب، ناشی از صراحت بیان، از دل برخاستگی سخن و وسعت اندیشه ی خیام است، نه زد و بندهای سیاسی، اقتصادی!
از خصایص کلام حکیم عمر خیام می توان به این موارد اشاره کرد:
1. کلام او در نهایت فصاحت و بلاغت است و از تصنع و تکلف به دور است. او در پی آرایش کلام نیست و تمام حواس خود را متوجه معنی و پیام شعر می کند.
2. از دیگر خصایص خیام ذوق لطیف و حس شدید اوست. با اینکه قصد شاعری ندارد، از دیدن مناظر زیبای طبیعت و دیدن مهتاب و ابر و باران، بی اختیار به سرودن شعر می پردازد. از سخنان او برمی آید که از مرگ بیمی ندارد؛ زیرا کسی که از مردن می ترسد، این اندازه اصرار در یادآوری مرگ ندارد، بلکه تا می تواند خود را از یاد آن منصرف و غافل می سازد.
آن کس که زمین و چرخ و افلاک نهاد *** بس داغ که او بر دل غمناک نهاد
بسیار لب چو لعل و زلفین چو مشک *** در طبل زمین و حقه خاک نهاد
3. خاصیت دیگر کلام خیام، سنگینی، متانت و مناعت اوست. او اهل مزاح و مطایبه نبود، بلکه حکیمی متفکر و متذکر می نمود که مدار فکرش حول این مطالب می گشت: تذکر مرگ، تأسف بر ناپایداری زندگانی و بی اعتباری روزگار. کلام او سرشار از پند و عبرت برای همگان است. حکیم عمر خیام از دیرگاه سرآمد رباعی سرایان شناخته شده بود و گاهی ادبا می گویند: «هم چنان که فردوسی در رزم سازی و سعدی و حافظ در غزل سرایی در نخستین پایه اند، خیام هم در سرودن رباعی این مقام را داراست.»
(در قسمت بعدی از این نوشتار پیرامون حکیم عمر خیام، به مباحث شهرت جهانی و بررسی اندیشه های وی خواهیم پرداخت.)
شعرا عمر خیام نیشابوری زندگینامه کتاب سرچشمه اندیشه شعر سلجوقیان دانشمند