عدالت به معنای رعایت استحقاق ها متکی بر دو چیز می باشد: یکی حقوق و اولویت ها؛ یعنی افراد بشر نسبت به یکدیگر و مقایسه با یکدیگر، نوعی حقوق و اولویت پیدا می کنند مثلا کسی که با کار خود محصولی تولید می کند، طبعا نوعی اولویت پیدا می کند و منشأ این اولویت، کار و فعالیت او می باشد. همچنین کودکی که از مادر متولد می شود نسبت به شیر مادر حق اولویت پیدا می کند و منشأ این اولویت، دستگاه هدفدار خلقت است که آن شیر را برای کودک به وجود آورده است و دیگری خصوصیت ذاتی بشر است که طوری آفریده شده است که در کارهای خود الزاما نوعی اندیشه ها که آنها را اندیشه اعتباری می گویند، استخدام می کند و با استفاده از آن اندیشه های اعتباری به عنوان آلت فعل، به مقاصد طبیعی خود نایل می آید. آن اندیشه ها یک سلسله اندیشه های انشایی است که با بایدها مشخص می شود مانند اینکه برای سعادت بهتر افراد جامعه، باید حقوق و اولویت ها رعایت شود. این است مفهوم عدالت بشری که وجدان هر فرد آن را تأیید می کند و نقطه مقابلش را که ظلم باشد، محکوم می سازد.