راستی و راستان

فارسی 2702 نمایش |

راستی، راست کرداری و راست گفتاری از صفات پسندیده، برجسته و بدون شک از اسباب ورود به بهشت است. خدای سبحان در این باره می فرماید: «هذا یوم ینفع الصادقین صدقهم لهم جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها رضی الله عنهم ورضوا عنه ذلک الفوز العظیم؛ این روزی است که راست گویان را راستی سود می بخشد. برای آنان بهشت هایی است که از زیر درختانش نهرها جاری است و در آن به نعمت ابدی متنعمند. خداوند از آنان خشنود و آنان هم از خداوند خرسندند. این است پیروزی و سعادت بزرگ.» (مائده/ 119)

صدق صادقین (در قول و در عمل) در آخرت برایشان سودمند خواهد بود
مراد از "صدق صادقین" صداقت ایشان است در دنیا نه در آخرت. به دلیل اینکه دنبال آن فرمود: "لهم جنات تجری من تحتها الأنهار ..." و روشن است که این جنات پاداشى است از طرف خداى تعالى در برابر صداقتشان در دنیا، و نفعى هم که فرمود عایدشان مى شود همین جنات است. براى اینکه صداقت در آخرت و همچنین سایر اعمال و احوال آدمى در آن روز پاداشى که اعمال دنیا دارد ندارد، چون در آخرت تکلیف نیست، و پاداش فرع تکلیف است، آخرت تنها جاى حساب و پاداش و دنیا تنها جاى عمل و تکلیف است چنان که قرآن در این باره فرموده: «یوم یقوم الحساب؛ روزى که حساب برپا مى شود.» (ابراهیم/ 41) و نیز فرموده: «الیوم تجزون ما کنتم تعملون؛ امروز پاداش و کیفر آنچه مى کردید خواهید دید.» (جاثیه/ 28) و نیز فرموده: «إنما هذه الحیاة الدنیا متاع و إن الآخرة هی دار القرار؛ این است و جز این نیست که این زندگى دنیا متاعى است زودگذر و آخرت است که جاى قرار و خانه همیشگى است.» (مؤمن/ 39) آنچه را که مسیح (ع) از احوال خود در دنیا ذکر کرد هم عبارت بود از گفتارهایش و هم اعمالى که کرده، و معلوم است که تقریر و تصدیق خداى تعالى هم تصدیق قول اوست و هم فعل او. پس صادقانى در آخرت از صدق خود منتفع و جنات موعود به آنان داده مى شود و همچنین راضى و مرضى و فائز به رستگارى عظیمند که هم در قول صادق باشند و هم در فعل.
علاوه بر این، صداقت در قول خود مستلزم صداقت در فعل یعنى صراحت و پاکى از نفاق هم هست و صداقت در قول خواه ناخواه کار انسان را به صلاح و سداد مى کشاند، چنان که در روایت نیز وارد شده که مردى از صحرانشین ها از رسول خدا (ص) وصیت و موعظه اى خواست، حضرت او را تنها به این وصیت کرد که دروغ نگوید. آن مرد خودش اظهار کرد که عمل به این یک نصیحت براى جلوگیرى از همه گناهان کافى است، زیرا هیچ گناهى پیش نمى آید مگر اینکه آدمى به یاد این نصیحت افتاده فکر مى کند اگر مرتکب آن شود آن گاه از او بپرسند آیا تو چنین کارى کرده اى جز این چاره ندارد که راست بگوید و اعتراف کند و همه مردم را به آلودگى خود خبردار سازد، و ناچار از ترس این رسوایى از ارتکاب آن خوددارى مى کند.
"لهم جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها أبدا رضی الله عنهم و رضوا عنه ذلک الفوز العظیم" خداوند از آنان راضى است براى آن صداقت هایى که در دنیا از خود نشان دادند، و آنان از خدا راضى هستند براى آن ثواب هایى که به ایشان مرحمت فرمود. در این آیه خوشنودى را متعلق به خود بندگان راستگوى خود نمود، نه به راستگویى شان، به خلاف آیه «و رضى له قولا؛ و خوشنود باشد از قول او.» (طه/ 109) و آیه شریفه «و إن تشکروا یرضه لکم؛ و اگر شکر بگذارید مى پسندد آن را براى شما.» (زمر/ 7) که رضایت را متعلق به عمل نموده، و بین این دو قسم تعبیر فرق روشنى است، چه خشنودى از عمل به این است که از دیدن آن چهره در هم نکشد و از آن نفرت نکند، و چه بسا دشمن انسان کار پسندیده اى کند در حالى که خود او مورد نفرت است و به عکس دوست انسان کار ناشایستى مرتکب شود در حالى که خودش محبوب انسان باشد.
پس اینکه فرمود: "رضی الله عنهم" دلالت مى کند بر اینکه خداى تعالى نه تنها از صداقت صادقین خشنود است بلکه از خود آنان نیز راضى است و معلوم است که خشنودى خدا وقتى به خود آنان تعلق مى گیرد که غرضش از خلقت شان حاصل شده باشد و غرض از خلقت را در آیه «ما خلقت الجن و الإنس إلا لیعبدون؛ نیافریدم جن و انس را مگر براى اینکه عبادت و بندگى کنند مرا.» (ذاریات/ 56) بیان فرموده، پس غرض پروردگار از خلقت انسان همان عبودیت است، وقتى خداى سبحان از کسى (نه تنها از عملش) خشنود مى شود که نفس او مثل اعلاى عبودیت باشد. یعنى خود را بنده کسى بداند که مربى هر چیزى است، خود را و هیچ چیز دیگرى را جز بنده و مملوک او و خاضع در برابر ربوبیت او نبیند، جز او هدفى و جز به سوى او بازگشت و رجوعى نداشته باشد، چنان که درباره حضرت سلیمان و ایوب (ع) فرموده: «نعم العبد إنه أواب؛ بنده خوبى بود زیرا بسیار به ما رجوع مى کرد.» (ص/ 31)
بنابراین آنها که مسئولیت و رسالت خود را انجام دادند و جز راه صدق و درستى نپیمودند، مانند مسیح (ع) و پیروان راستین او یا پیروان راستین سایر پیامبران که در این دنیا از در صدق وارد شدند، از کار خود بهره کافى خواهند برد. ضمنا از این آیه اجمالا استفاده مى شود که تمام نیکیها را مى توان در عنوان صدق و راستى خلاصه کرد صدق و راستى در گفتار، و صدق و راستى در عمل، و در روز رستاخیز تنها سرمایه صدق و راستى است که به کار مى آید، نه غیر آن.

منـابـع

عبدالله جوادی آملی- تفسیرموضوعی- جلد 5 صفحه 255

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد 6 صفحه 360- 361

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد 5 صفحه 139

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد