آیاتی از نتیجه اعمال در قیامت
فارسی 3162 نمایش |پاداش عین خود عمل
آیاتی است که دلالت دارد پاداش عین عمل و کرده ی انسان عین پاداش است. در این زمینه آیات فراوانی است؛ از جمله:
1 «هل تجزون إلا ما کنتم تعملون؛ آیا شما جز به کردار خود پاداش داده خواهید شد؟» (نمل/ 90)
2 گاهی نیز به زبان حصر می فرماید: جز این نیست که غیر کردار خویش پاداش داده نخواهید شد: «و ما تجزون إلا ما کنتم تعملون؛ تنها به آنچه مى كرديد مجازات مى يابيد.» (صافات/ 39) «إنما تجزون ما کنتم تعملون؛ تنها به آنچه مى كرديد مجازات مى يابيد.» (طور/ 16 و تحریم/ 7) «فلا یجزی الذین عملوا السیئات إلا ما کانوا یعملون؛ پس کسانی که کارهای بد کرده اند جز سزای آنچه کرده اند نخواهند یافت.» (قصص/ 84) و «من عمل سیئة فلا یجزی الا مثلها؛ هر که بدی کند، جز به مانند آن کیفر نمی یابد.» (غافر/ 40) اساسا شدنی نیست که انسان پاداشی جز کردار خود ببیند: «هل یجزون إلا ما کانوا یعملون؛ آيا جز در برابر آنچه مى كردند كيفر مى بينند.» (اعراف/ 147)
چگونگی ارائه عمل در قیامت
آیاتی است که بر چگونگی ارائه عمل به انسان در قیامت دلالت دارد؛ مثلا در برخی آیات عمل انسان به صورت غل و زنجیر بر گردن آدمی بیان شده است:
1 «و جعلنا الأغلال فی أعناق الذین کفروا هل یجزون إلا ما کانوا یعملون؛ ما زنجیرهای عذاب بر گردن کافران نهاده و گوییم آیا این شکنجه جز پاداش کردار شماست؟» (سباء/ 33) بنابراین، حقیقت عمل انسان به صورت غل و زنجیر گردن گیر او می شود. امام سجاد (ع) نیز در دعای ختم قرآن می فرماید: «و صارت الأعمال قلائد فى الأعناق.»
2 «و قال الذین اتبعوا لو أن لناکرة فنتبرأ منهم کما تبرءوا منا کذلک یریهم الله أعمالهم حسرات علیهم و ما هم بخارجین من النار؛ و پیروان رهبران باطل گویند: ای کاش بار دیگر به دنیا باز می گشتیم و از اطاعت اینان بیزاری می جستیم؛ چنان که گرهی از کار ما نگشوده و از ما بیزاری جستند. این گونه خدا کردار زشت و جاهلانه شان را مایه ی حسرت و پشیمانی آنان کند و از آتش جهنم نجات نیابند.» (بقره/ 167) بنابراین، درون لذت کاذب حسرتی صادق نهفته و در قیامت که ظرف ظهور حق و صدق است آشکار می شود. امیر مؤمنان (ع) در پاسخ عقیل که مقداری از گندم بیت المال برای سد جوع خود و خانواده طلب کرد، آهنی گداخت و به بدن عقیل نزدیک کرد و با بلند شدن ناله و فریاد عقیل فرمود: «آیا تو از این رنج اندک و سوزش آتش دنیا می نالی و من از آتش دوزخ ننالم؟» سپس می افزاید: «و أعجب من ذلک طارق طرقنا بملفوفة فى وعائها و معجونة شنئتها، کأنما عجنت بریق حیة أو قیئها؛ شگفت تر از سرگذشت عقیل آن است که شخصی (اشعث بن قیس) در دل شب به نزد من آمد با ارمغانی در ظرفی سربسته و حلوایی که آن را دشمن داشته به آن بدبین بودم، به طوری که گویا با آب دهن یا قی مار خمیر شده بود.» امیر مؤمنان (ع) باطن رشوه ی لذیذ را زهر مار می بیند. در آخرت درون رشوه که سم کشنده و خانمانسوز است، آشکار می شود.
در دنیا نیز گاهی انسان حقایق باطنی و اخروی اشیا را در خواب که دریچه ای به ملکوت است، به صورتی مناسب می یابد؛ چنان که علم و دانش به صورت آب زلال و حکمت به شکل شیر تجلی می کند. خواب بیننده با لوح محفوظ، لوح محو و اثبات و کتاب مبین ارتباط حضوری برقرار می سازد و از امور غیبی گذشته یا آینده مطلع می شود؛ چنان که حضرت یوسف فرمود: «إنی رأیت أحد عشر کوکبا و الشمس و القمر رأیتهم لی ساجدین؛ من در خواب یازده ستاره را با خورشید و ماه دیدم. دیدم آن ها برای من سجده می کنند.» (یوسف/ 4) آن حضرت این حقیقت را در عالم مثال منفصل دید و آنگاه که به ظهور و تأویل رسید گفت: «یا أبت هذا تأویل رؤیای من قبل؛ ای پدر، این است تعبیر خواب پیشین من.» (یوسف/ 100) آن سان که علم از عالم اندیشه و ذهن در خارج به صورت نوشتار شکل می گیرد، یعنی نخست از ماده و صورت منزه است و سپس در قالب ماده و صورت نزول می یابد و این دو نحوه ی وجود در طول هم قرار دارد، در قوس صعود نیز کردار انسان، مانند غیبت به شکل نان خورش سگ های جهنم نموده می شود؛ همچنین بردن حیثیت و آبروی مردم در دنیا و گزیدن و نیش زدن آنان با زبان در قیامت به صورت تیغ درمی آید: «لیس لهم طعام إلا من ضریع* لایسمن و لا یغنی من جوع؛ غذایی جز تیغ دوزخ بر آنان نیست. با این غذا نه فربه شوند و نه سیر گردند.» (غاشیه/ 6- 7)
لازم به ذکر است که، در آستانه ی مرگ، عقاید و اخلاق و رفتار انسان تجسم می یابد و شکل می گیرد و آدمی آن ها را ملاحظه می کند. از این رو علامه بزرگوار مجلسی می گوید شیخ بهائی می فرماید: تجسم اعمال در خاستگاه واپسین در روایات فراوانی از طرق مخالف و موافق وارد گشته و اصحاب امامیه از گفته قیس بن عاصم نوشته اند: پیامبر (ص) فرمود: «یا قیس إن مع العز ذلا و إن مع الحیاة موتا و إن مع الدنیا آخرة و إن لکل شىء حسیبا و إن لکل أجل کتابا و إنه لابد لک یا قیس من قرین یدفن معک و هو حى و تدفن معه و أنت میت، فإن کان کریما أکرمک و إن کان لئیما أسلمک. ثم لا یحشر إلا معک و لا تحشر إلا معه و لا تسأل إلا عنه. فلا تجعله إلا صالحا. فإنه إن صلح انست به و إن فسد لاتستوحش إلا منه و هو فعلک؛ ای قیس همانا با عزت ذلت و با حیات مرگ، با دنیا آخرت و برای هر چیز حسابرسی است و برای هر اجل و مدت کتابی. ای قیس چاره جز این نیست که با تو همنشینی است و با تو دفن می شود. او زنده است و تو در حالی که مرده ای با او دفن خواهی شد. اگر او گرامی باشد تو را گرامی خواهد داشت و اگر پست باشد تو را می گزد. آنگاه آن همراه محشور نمی شود جز با تو و تو جز با او محشور نخواهی گشت و از تو جز درباره او پرسش نخواهد شد. پس تو کردارت را جز شایسته قرار مده؛ زیرا اگر شایسته باشد به او انس خواهی گرفت و اگر تباه باشد جز از او وحشت نداشته باش و او آن قرین و هم نشین، عمل توست.»
برخی اصحاب دل در این باره گفته است مارها و عقرب ها بلکه آتشی که در قبر و قیامت پدید می آید عین کردار ناشایست، اخلاق پست و باورهای باطلی است که در این جهان رخ می نماید و لباس در بر می کند؛ چنان که گل و نسیم، حور و میوه های بهشتی نیز همان اخلاق پاک، کردار شایسته و باورهای حقی است که در این عالم به ظهور می پیوندد.
بنابراین، آیه ی «و إن جهنم لمحیطة بالکافرین؛ بى ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد.» (عنکبوت/ 54) به معنای آن است که هم اکنون جهنم بر کافران احاطه دارد و قیامت هم اکنون برپاست؛ زیرا ناشایستی های اخلاقی، عملی و اعتقادی در این خاستگاه و هم اکنون بر آنان احاطه دارد و اینها همان طور که از آیات آینده معلوم می شود همان جهنمی است که در جهان دیگر به صورت آتش، عقرب و مار ظاهر می شود و بر این میزان به سنجش آور آیه ی «الذین یأکلون أموال الیتامی ظلما إنما یأکلون فی بطونهم نارا؛ در حقيقت كسانى كه اموال يتيمان را به ستم مى خورند جز اين نيست كه آتشى در شكم خود فرو مى برند.» (نساء/ 10) و آیه ی «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا؛ روزى كه هر كسى آنچه كار نيك به جاى آورده و آنچه بدى مرتكب شده حاضر شده مى يابد.»
اینها نه بدان معناست که در آینده چنین پاداشی خواهی گرفت، بلکه همین کردار موجود و حاضر کنونی در لباس دیگری در قیامت ظهور می کند؛ زیرا «فالیوم لاتظلم نفس شیئا و لا تجزون إلا ما کنتم تعملون؛ امروز بر كسى هيچ ستم نمى رود جز در برابر آنچه كرده ايد پاداشى نخواهيد يافت.» (یس/ 54) چنان که در حدیث پیامبر (ص) آمده: «آنان که در ظروف طلا و نقره می آشامند همانا در درونشان آتش جهنم می غرد.» و فرمود: «ستم، ظلمات روز قیامت است.» و فرمود: «بهشت صحراست و نهال های آن "سبحان الله و بحمده" است.»
ظاهر و باطن اعمال
آیاتی است که دلالت دارد بر این که: اعمال انسان دارای ظاهر و باطنی است؛ مثلا خوردن مال مردم آتش خوردن است. و مصداق کامل آن خوردن مال یتیمان است: «إن الذین یأکلون أموال الیتامی ظلما إنما یأکلون فی بطونهم نارا و سیصلون سعیرا؛ در حقیقت، کسانی که اموال یتیمان را به ستم می خورند، جز این نیست که آتشی در شکم خود فرو می برند، و به زودی در آتش فروزان درآیند.» (نساء/ 10) نمونه دیگر چشیدن عذاب آتش آن است که انسان در دنیا مالی بیندوزد و از انفاق های لازم سر باز زند: «یوم یحمی علیها فی نار جهنم فتکوی بها جباههم و جنوبهم و ظهورهم هذا ما کنزتم لأنفسکم فذوقوا ما کنتم تکنزون؛ وقتی صورت، پهلو و پشت هایشان را داغ کردند به آنان می گویند بچشید آنچه را برای خود گنج و ذخیره کردید.» (توبه/ 35) بدیهی است انسان عذاب را می چشد، نه پول و گنج را.
آتش ظلم
آیاتی است که دلالت دارد بر این که وقتی ظلم مثلا، که در حقیقت آتش است، در جان انسان ملکه شود، خود انسان هیزم و مواد سوختی جهنم می شود؛ چنان که سران ستم و فتنه، مواد آتش زای دوزخند:
1- «و اما القاسطون فکانوا لجهنم حطبا؛ اما اهل ستم (قسط) هیزم جهنم هستند.» (جن/ 15)
2- «فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة؛ بترسید از آتشی که هیزم، یعنی آتش گیره و آتش زنه آن، مردم بدکار و سنگریزه هاست. اینان همچون سنگ های آتش زا و آتش برانگیزند.» (بقره/ 24)
3- «و أولئک هم وقود النار؛ اینان مایه ی آتش افروز جهنمند.» (آل عمران/ 10)
4- «إنکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم أنتم لها واردون؛ البته شما و آنچه جز خدا می پرستید (انواع بت ها) امروز همه آتش افروز دوزخید و در آن وارد خواهید شد.» (انبیاء/ 98)
آیاتی است که دلالت دارد در قیامت قدرت عمل و کردار انسان به حدی قوی است که عامل را به صورت خود در می آورد. «یوم ینفخ فی الصور فتأتون أفواجا؛ هنگامی که در صور دوم دمیده شد مردم گروه گروه وارد محشر می شوند.» (نبأ/ 18) ذیل این آیه حدیثی از پیامبر اسلام (ص) از طریق شیعه و سنی نقل شده که هر گروه به شکل حیوانی وارد صحنه ی محشر می شوند: دسته ای به شکل مور و گروهی به صورت بوزینه و... بدیهی است اگر نفس انسان بوزینه نشده باشد بدین شکل در نخواهد آمد و اگر در دنیا طماع و آزمند و پول پرست نشده باشد، در آخرت به صورت مور مجسم نخواهد شد.
منـابـع
عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 5 صفحه 76
کلیــد واژه هــا
0 نظر اشتراک گذاری ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها