رابطه عرفان و کار در تعلیمات اسلامی

فارسی 2850 نمایش |

اساسی ترین مختصات زندگانی عرفانی، کار و تلاش پیگیر در دنیاست،دنیایی که میدانی برای مسابقه در خیرات است: «و لکل وجهه هو مو لیها فا ستبقوا الخیرات؛ و برای هر کسی، طریقت یا هدفی است که روی او به سمت آن است و شما برای خیرات سبقت بجویید.» (بقره/ 148)
از دیدگاه عرفان مثبت، رکود و جمود انسانی از نظر ارزش گذاری در این دنیا، بیرون از منطقه ارزش ها بوده و بدتر از نیستی است. اگر منظور بعضی از شعرا که می گویند:
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم ***موجیم که آسودگی ما عدم ماست
«اقبال لاهوری»
این است که حیات و جان ما در زمینه تلاش و تکاپو است، و اگر از تلاش و تکاپو باز بمانیم، زمینه حیات و جان ما نابود خواهد شد، مطلبی بسیار متین است، زیرا:
گرچه رخنه نیست در عالم پدید *** خیره یوسف وار می باید دوید
خداوند عز و جل فرموده است: «یسئله من فی السماوات و الارض کل یوم هو فی شان؛ هرچه که در آسمان ها و زمین است فیض هستی خود را از او مسألت می نماید او هر روز در کاری است.» (الرحمن/ 29)
هم چنین، خداوند فرموده است: «یا ایها الانسان کادح الی ربک کد حا فملاقیه؛ ای انسان، تو در نهایت تلاش و تکاپو به دیدار خدایت نائل خواهی آمد.» (انشقاق/ 6)
«و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری؛ و قطعا برای انسان هیچ چیزی وجود ندارد، مگر کوششی که انجام داده است و قطعا کوشش او به زودی دیده خواهد شد.» (نجم/ 39- 40)
پس در عرفان مثبت، انسان عارف در عین برقراری ارتباط تکاملی با خدا، از گنج گرانمایه وجود خود نیز برخودار می گردد. این گنج بی نظیر و این سرمایه الهی، فقط با کوشش و تلاش در تنظیم و اصلاح موقعیت مادی و معنوی قابل بهره برداری است، اعم از تنظیم و اصلاح موقعیت خود و نیز افراد نوع انسانی که همگی نهال های باغ خداوندی هستند. این عرفان، مرهم گذاشتن بر زخم یک انسان مجروح را، همانند ذکر «یا حی و یا حی» در تاریکی های شب تلقی می نماید. آری، انسان عارف قرار دادن یک پیچ و یا مهره را در جایگاه مناسب خود در ماشین مفید در زندگی بشری، مانند شخم زدن در زمین برای کشت مواد ضروری حیات، همانند خم شدن در آزمایشگاه ها برای دقت و بررسی اجزا و روابط موجودات طبیعی، مانند نگاه های مقدس دانش آموز و دانشجو و هر دانش پژوهی که به صورت و دهان معلم و مربی خیره شده است، تلقی می کند، چونان عباداتی که در کیفیت خود، ارتباط مستقیم انسان را با خدا بیان می کنند. در واقع دین جاودانی اسلام، چهار معبد (مسجد) دارد: الف) مسجد معمولی که جایگاه عبادت مستقیم خداوند است. ب) کشتگاه ها و مزارع که جایگاه آماده کردن روزی برای معاش مردم است. ج) کارگاه های صنعتی که محصولاتش عوامل رفاه و آسایش مردم است. د) همه مراکز علمی، از دبستان گرفته تا مراکز دانشگاهی و فوق دانشگاهی.
انسانی که می داند وجودش وابسته به خدایی است که او خود در هر لحظه در کاری است، چنین انسانی نمی تواند حتی یک لحظه نیز از تاثیر و تاثر مثبت با جهان هستی که نتیجه اش همان گسترش و اشراف «من» انسان عارف بر جهان است، آرامش بگیرد و باز بماند.
با نظر به اصل وابستگی آدمی به خداوند فعال و فیاض مطلق و قراردهنده نظم هستی بر مبنای کار، معلوم می شود «کار» و «حرکت» در تحقق بخشیدن به هدف اعلای آفرینش، نقش اساسی دارد. بنابراین، کسی که بخواهد «من» او از مسیر عرفان مثبت، بر آفاق جهان هستی گسترش یافته و اشراف پیدا کند و در شعاع جاذبه کمال مطلق قرار بگیرد، برای یک لحظه هم نباید از تلاش و کوشش باز بماند.
ممکن است گفته شود: اشتغال به کارهای دنیا که بدون برقرار ساختن روابط مغزی و روانی گوناگونی با ماده و مادیات امکان پذیر نیست، مجالی به وجد و نشاط و انبساط و ابتهاج عرفانی نمی گذارد، زیرا این دو مقوله، حالتی شبیه به تضاد با یکدیگر دارند.
پاسخ این اعتراض چنین است: وقتی بپذیریم که عالم هستی با همه اجزا و روابط و پدیده هایش،جلوه گاه حکمت و مشیت خداوندی است و اگر تصدیق کنیم که در عالم کائنات، آیات خداوندی هستند و ارتباط مستقیم با خداوند دارند، در نتیجه این حقیقت را که همه اجزاء عالم خلقت، نمودهایی از عالم امر و ملکوت الهی هستند، قبول نموده و تایید می کنیم که سر و کار عارفی که مشغول به کار است اعم از کار عضلانی و فکری مفید اشتغال به آیات الهی است. اگر مقامات مدیریت های اجتماعی و تعلیم و تربیت و فرهنگ جوامع با کمال اخلاص و جدیت، دست به دست هم داده و آن بخش از استعداد شخصیت انسان ها را به فعلیت برسانند که هستی را با تمام اجزاء و نمودها و روابطش آیات الهی بدانند، آن موقع می فهمیم معنای این که در عرفان اسلامی مسجدها و عبادتگاه ها بر چهار نوع است:
1- مسجد معمولی
2- کشتگاه ها
3- کارگاه ها به طور عام
4- مراکز علمی به طور مطلق و به شرط نیت پاک
برای تنظیم حیات مادی و معنوی انسان ها، یعنی چه! این است معنای آن که وقتی می گوییم اگر روزی مقامات مسئوول جوامع، به طور جدی به تربیت و تعلیم و فعلیت رساندن استعدادهای شخصیت انسان ها بپردازند،از همان روز، حرکت تکاملی بشر آغاز خواهد شد، سخنی است بر مبنای حق و حقیقت، نه احساسات زودگذر، بنابراین رابطه کار و عرفان با یکدیگر رابطه ای است سازنده که وصول عارف را به حقیقت محض میسر می کند.

منـابـع

محمدتقی جعفری- عرفان اسلامی- صفحه 87-91

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها