مکتب هرمسی و تاثیر آن در تمدن های دیگر

فارسی 7165 نمایش |

یکی از نتایج مهمی که تلافی تمدن های یونانی و مصری در اسکندریه به بار آورد، ایجاد مکتب خاصی بود که به نام هرمس شهرت یافت و اثر عمیقی از خود در علوم و فلسفه و ادیان ملل غرب آسیا و حوالی دریای مدیترانه به جای گذاشت. در قرون وسطی نام هرمس نزد مسیحیان و مسلمانان و همچنین یهودیان به عنوان بانی و موسس حکمت و علم تلقی می شد، و کتب و رسائل متعددی که به وی نسبت داده شده بود مورد مطالعه ی جمیع طالبان معرفت قرار می گرفت، تا حدی که تقریبا در هر رشته از علوم، اثری از تعلیمات خاص مکتب هرمسی دیده می شد. در این دوره دانشمندان مشهوری در جهان اسلامی مانند جابربن حیان و اخوان صفا و جلدکی و مجریطی و ابن سینا و سهروردی و نیز برخی از مشاهیر مغرب زمین از قبیل ریموندلول و البرت کبیر و راجر بیکن و رابرت گروستست از تعالیم مکتب هرمس پیروی می کردند و در دوره ی رنسانس بسیاری از فلاسفه و دانشمندان نامی مانند فیچینو و آگریپا و پاراسلسوس هرمس را مشعلدار دانش و خرد می شمردند. حتی می توان گفت که متفکرین عصر رنسانس کوشش می کردند تا هرمس و مکتب او را جایگزین مکتب ارسطو و فلسفه ی مشایی، که در قرون وسطی بر عالم دانش حکمفرما بود، سازند.
از قرن هفدهم به بعد نیز گرچه نظرگاه علوم طبیعی و فلسفه متوجه جهت دیگری گردید، گروهی مانند نیوتن و بویل که از پایه گذران علوم جدید به شمار می آیند، علاقه مند به فلسفه ی هرمسی بودند. به علاوه در این دوره یکی از بزرگ ترین عرفای مغرب زمین، یاکوب بومه لسان این مکتب را جهت بیان افکار خود برگزید و به وسیله ی او  فلسفه ی هرمسی وارد تفکر آلمانی گردید، به نحوی که در بعضی از اشعار گوته به خوبی نمودار است و حتی در قرن نوزدهم اثر به سزایی در مکتب "فلاسفه طبیعت" که در آلمان اشاعه یافت از خود باقی گذاشت.
فلسفه ی هرمسی و نوشته های این مکتب، که از یک نوع جهانشناسی خاص و نظریات ممتاز و مشخص حاکی است، در ادوار گوناگون اثر زیادی در نحل فلسفی و علمی مشرق زمین و همچنین اروپا به جای گذاشته و پیوسته یکی از عوامل و عناصر مهم در علوم عقلی به شمار می رفته است. بنابراین تحقیق درباره ی آثار و افکار منسبوب به این مشرب، اهمیت خاصی در فهم علوم و فلسفه و ادیان دارد و در واقع پژوهش در اطراف آن به منزله ی باز یافتن یکی از ابعاد اصلی افق فکری پیشینیان به شمار می آید.

هویت هرمس
قبل از تحقیق درباره آثار و آرا و عقاید مکتب هرمسی باید به نام و هویت هرمس که نزد پیروان این مشرب بانی و موسس مکتب محسوب می شده است نظری افکند. در قرون وسطی، هرمس همان طاط مصریان و اخنوخ یهودیان و هوشنگ ایرانیان قدیم و ادریس مسلمانان دانسته می شد و پیروان او در هر دیار و از هر مذهبی که بودند او را یک پیامبر آسمانی و مبشر اسرار الهی و علوم ملکوتی می دانستند. لکن قبل از امتزاج تمدن یونانی و مصری در اسکندریه و ایجاد مکتب خاص هرمسی شخصیت هرمس و طاط از هم مجزا بود، بدین معنی که هرمس یکی از خدایان قدیم یونانی محسوب می شد و طاط یک اله مصری که مصریان از قدیم ترین اعصار با او آشنایی داشته و از او به عنوان یکی از مهم ترین نیروهای آسمانی یاد می کرده اند.
در افسانه های یونانی، هرمس به عنوان پسر زئوس و ماییا شناخته می شده و بعدا با مرکور یا عطارد رومیان یکی گردیده و از بدو امر علامت خاص او تیر عطارد بوده است. اولین اشاره به هرمس، به عنوان موسس مکتب هرمسی، در نامه ی مانتو به بطلمیوس دوم است که قبل از سال 250 ق م تالیف شده و در آن از هرمس به عنوان پسر آغاذادیمون (روح نیک) یاد شده است. البته قبل از این دوره، هرمس به عنوان یکی از شخصیت های اساطیری یونانی شهرت داشته و رابطه ی او با عطارد نیز همواره محفوظ بوده است. چنان که بعدا او را با مرکور که همان عطارد باشد یکی می دانستند. حتی گفتار بعضی که می گویند ادریس همان بودا است نیز در واقع مبتنی بر همین رابطه ی بین هرمس و عطارد است.
خدای مصر طاط یا تاهوتی در وهله ی اول یک خدای قمری به شمار می آمد و با نشان مشخص خود که یک لک لک بود شناخته می شد. معبد اصلی او در اونو یا خنومو در وسط مصر قرار داشت و یونانیان آن را هرمیپولیس می نامیدند. بعدا او به صورت خدای حکمت و طب و نوشتن و معماری درآمد و همیشه با جفت خود نهماهوت که همان طبیعت کلی و نیز حکمت (سوفیا) است ظهور می کرد. طاط همچنین «زبان» و «قلب» خداوند مطلق «را» (Ra) شمرده می شد بدین معنی که او همان کلام الهی و نیز صاحب ذکر مقدس بود که انسان را به وصال حقیقت نایل می ساخت. نیز طاط در نظر مصریان خدای اندازه گیری و سنجش و محاسب حرکت افلاک بوده و در افسانه ی اوسیریس ( Osiris) به صورت یک ساحر نیز جلوه کرده است.
هنگامی که خدای یونان هرمس با طاط مصریان تلفیق یافت و هرمس بانی مکتب هرمسی پدیدار گشت، جنبه ی صرفا الهی و ملکوتی طاط از بین رفت و فقط آنچه مربوط به نیروی جهانی و برزخی او بود با خدای یونانی امتزاج یافت، چنان که فلسفه ی هرمسی نیز خود مربوط به عالم بزرخ بین ماده و مجردات صرف است و به جهانشناسی و طبیعیات مربوط تر است تا به حکمت اولی و ماوراء الطبیعه. بدین دلیل نشانه ی هرمس اسکندرانی نیز تیر عطارد است که علامت کیمیای انسانی و نیروهای روانی است که بین عالم محسوس و معقول قرار گرفته است. هرمس در این مکتب رابطه و واسطه بین عالم ملکوت و ملک محسوب می شد و مفسر و مترجم حقایق عالم اعلی بود برای انسان که در عالم اسفل قرار گرفته است. از سال 250 ق م که برای اولین بار اسم هرمس به عنوان بانی مکتب هرمسی برده شد رسائل و کتب گوناگونی به نام او پدیدار گردید و از او به عنوان موسس حکمت و علم و هنر و استاد اسقلبیوس و ایسیس و اوسیریس یاد شد و مذهب نحله ی هرمسی به سرعت گسترش یافت تا این که در قرون اول مسیحیت یکی از نهضت های مهم دینی  و فلسفی و علمی به شمار آمد و آثار مهمی به نام هرمس مثلث تالیف یافت که اساس تعلیمات این مکتب را در بر داشت و قرن ها با کتب مسیحیت و ادیان و نحل دیگر، به منظور به دست آوردن پیروان و جلب نظر مریدان،  در حال رقابت و تا حدی خصومت بود.

نوشته های منسبوب به هرمس
آنچه از آثار منسوب به هرمس در دست است عبارت است از قطعات زیر:
الف- مجموعه ی هرمسی که شامل «پویماندرس» و چهارده وعظ و تعریف از اسقلبیوس است.
ب- وعظ کامل یا اسقلبیوس که اصل یونانی آن مفقود شده لکن نسخه ی لاتینی آن در دست است.
ج- بیست و هفت خلاصه از استوبیوس فیلسوف دوره ی آخر قرن پنجم و آغاز قرن ششم میلادی.
د- بیست و پنج قطعه در نوشته های آبای مسیحی که در کتب دیگر یافت نمی شود.
هـ- قطعاتی در نوشته های زوزیموس، فولگنتیوس، ایامبلیخوس و امپراتور ژولیان.
علاوه بر این قطعات، رسائل متعددی در احکام نجوم و کیمیا و طب و ریاضیات به هرمس نسبت داده شده است که اسامی آن در کتاب بیبلیوتکاگرکا یافت می شود. برتلو نیز نام رسائل کیمیایی منسوب به هرمس را در کتب خود ذکر کرده است. همچنین اشتاین اشنایدر، در کتاب خود درباره ی ترجمه ی نوشته های یونانی به عربی، شانزده رساله را ذکر می کند که به اسم هرمس بوده و به زبان عربی ترجمه شده است.
بعد از قرون وسطی اولین جمع آوری و چاپ کامل نوشته های هرمسی توسط فیلسوف مشهور ایتالیایی فیچینو انجام یافت، که در سال 1471 آن مجموعه را به لاتینی انتشار داد. این کتاب مورد توجه فوق العاده قرار گرفت و در ورره ی رنسانس 22 بار به چاپ رسید و در سال 1549 به ایتالیایی ترجمه شد. در سال 1554 برای اولین بار اصل متن یونانی آن به طبع رسید و سه سال بعد به فرانسوی برگردانده شد. در سال 1650 آثار هرمسی از عربی به انگلیسی ترجمه شد و در سال 1702 به آلمانی در آمد و بدین ترتیب به تمام زبان های مهم اروپا اشاعه یافت.
در عصر حاضر سه بار این مجموعه تصحیح و ترجمه و چاپ شده است که اولی همان ترجمه ای است که بدان اشاره رفت و دومی از اسکات که آن نیز انگلیسی است. آخرین و کامل ترین چاپ آثار هرمسی، که بر تحقیقات و تفحصات مفصلی جهت جمع آوری اصل متن یونانی مبتنی است و از این جهت کاملا معتبر است، به وسیله ناک و فستوژیر تهیه شده است. هر یک از این کتب اساس عقاید و افکار مکتب هرمسی را در بر دارد و با مطالعه ی هر یک می توان با ممیزات این نحله آشنایی حاصل کرد و خود را برای تحقیق در اهمیت عقاید و آرای این مکتب در قرون وسطی و دوره ی جدید بین مسلمانان و اروپاییان آماده ساخت. 

 

منـابـع

سید حسین نصر- معارف اسلامی در جهان معاصر- صفحه 59- 66

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد