اوصاف قیامت (فزع)

فارسی 4300 نمایش |

خداوند در قرآن سوره ی نمل آیه 87 به رستاخیز و یکی از مقدمات آن مى پردازد و مى گوید: روزی که هر کس در آسمان ها و زمین است به هراس میافتد: «و یوم ینفخ فی الصور ففزع من فی السموات و من فی الأرض إلا من شاء الله و کل أتوه داخرین؛ و روزی که در صور دمیده شود، پس هر که در آسمان ها و زمین است به هراس افتد، مگر کسی که خدا بخواهد و جملگی با زبونی رو به سوی او آورند.»
کلمه ی "فزع" به طورى که راغب گفته به معناى آن گرفتگى و نفرتى است که از منظره اى نفرت آور به انسان دست مى دهد و فزع هم از همان جنس جزع است. "فزع" که به معنى ترس و وحشتى است که تمام قلب انسان را فرا مى گیرد، از مجموعه آیات قرآن استفاده مى شود که دو یا سه بار "نفخ صور" مى شود: یک بار در پایان دنیا و آستانه رستاخیز، که وحشت همه را فرا مى گیرد. بار دوم همگى با شنیدن آن قالب تهى مى کنند و می میرند (این دو نفخه ممکن است یکى باشد). بار سوم به هنگام بعث و نشور و قیام قیامت است که با نفخ صور همه مردگان به حیات بازمى گردند و زندگى نوینى را آغاز مى کنند.
از ظاهر سیاق برمى آید که مقصود از فزع در جمله "و هم من فزع..." فزع بعد از نفخه دوم صور است، نه نفخه اول، در نتیجه آیه شریفه همان معنا را مى دهد که آیه «لا یحزنهم الفزع الأکبر و تتلقاهم الملائکة هذا یومکم الذی کنتم توعدون؛ فزع اکبر اندوهناکشان نمى کند، و ملائکه به دیدارشان مى آیند و مى گویند: این همان روزى است که وعده اش را به شما مى دادند.» (انبیاء/ 103) در مقام آن است. در این آیه فرمود «فزع» [به صیغه ماضى] و نفرمود یفزع تا بفهماند که این کار به طور حتم اتفاق خواهد افتاد. بعضى از مفسرین گفته اند صور جمع صورت است و معنایش آن است که روح به صورت مردگان دمیده شود و دوباره زنده و از قبرها برانگیخته می گردند.
طبرسى از پیغمبر اکرم (ص) روایت کرده فرمود «پروردگار پس از خلقت آسمان و زمین صور را آفریده و به اسرافیل سپرد و او پیوسته نظر به زیر عرش انداخته و منتظر فرمان الهى است که امر کند در صور بدمد.» پرسیدند «اى رسول خدا صور چیست؟» فرمود «آلتى است شبیه به بوق و یا شاخ، اسرافیل سه مرتبه در آن بدمد یکى نفخه فزع است که در این آیه بیان شد دوم نفخه صعق است. و سوم نفخه احیاء که خداى تعالى خلایق را زنده می کند و در نفخه فزع چون در صور بدمد تمام مخلوقات آسمان و زمین بمیرند جز کسانیکه خدا بخواهد چنانچه می فرماید "ما ینظرون إلا صیحة واحدة؛ جز يك فرياد [مرگبار] را انتظار نخواهند كشيد." (یس/ 49) و در آن وقت کوهها چون ابر در حرکت در آمده و سیر کنند و زمین به جنبش در آید و ساکن نشود چه خداى تعالى زمین را به کوهها ثابت و برقرار نموده.» چنانچه امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه فرمود: "و وتد بالصخور میدان ارضه" هر زن مرضعه از شیر دادن به طفل خود بازایستد و هر آبستنى از ترس و هراس حمل خود وا بنهد و اطفال از هول آن روز پیر شوند و شیاطین از خوف خدا برمند و با قطار زمین فرو روند فرشتگان آنان را با تازیانه آتشین به جاى خود برگردانند خلایق بیهوش شوند فرمان الهى به زمین برسد شکافته شو! شکافته گردد آسمان مانند زیت برافروخته و ستارگان از آن فرو ریزند آفتاب و ماه گرفته شود.»
اصحاب حضورش عرض کردند «ای رسول خدا مقصود از استثناء در جمله إلا من شاء الله چه کسانى هستند؟» فرمود «شهدایند ایشان از هول و هراس ایمنند و در نفخه صعق تمام فرشتگان جز جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و عزرائیل هلاک گردند آنگاه خطاب رسد از مصدر جلاله به عزرائیل "اى عزرائیل من مرگ را بر تمام خلایق واجب کرده ام شما هم بمیرید." سپس به اسرافیل می فرماید "صور را به عرش بسپار و از جمله مردگان باش." اسرافیل صور را به عرش بسپارد و بمیرد جز ذات بى زوال پروردگار کسى نماند. در آن وقت می فرماید "لمن الملک الیوم؛ امروز ملک و پادشاهى از براى کیست؟" کسى نیست که جواب گوید ذات اقدسش بفرماید "لله الواحد القهار؛ سلطنت و پادشاهى مختص پروردگار یکتا و بى زوال و مقتدر است."
بعد از آن چهل شبانه روز باران ببارد پروردگار گوشت و استخوان و رگ و پى خلایق را به آن برویاند و نفسهاى آنها را باز آفریند آنگاه خطاب فرماید "ای حاملین عرش من زنده شوید." ایشان زنده گردند. به اسرافیل امر شود در صور بدمد چون در صور دمید ارواح خلایق داخل اجساد آنها شوند ارواح مؤمنین مانند نور می درخشند و ارواح کفار چون ظلمت تاریک باشند آنگاه به مضمون آیه "من جاء بالحسنة فله خیر منها و هم من فزع یومئذ ءامنون؛ هر کس [عمل] نیکى آورد، پاداشى بهتر از آن خواهد داشت، و آنها آن روز از هراسى بزرگ در امانند." (نمل/ 89) چگونگى پاداش مؤمنین و کیفر کفار را بیان می فرماید.»
در کافى ذیل آیه فوق از حضرت صادق (ع) روایت کرده فرمود «به خدا حسنه ولایت امیرالمؤمنین (ع) و سیئه دشمنى آن بزرگوار است.» و فرمود «هر کس داراى ولایت باشد عمل نیکو و حسنه که انجام دهد اجرش ده برابر شود و چنانچه داراى ولایت نباشد اعمال نیکش فاقد ثواب بوده و در آخرت نصیبى نخواهد داشت.» و نیز از آن حضرت روایت کرده فرمود «وقتى ابو عبدالله جدلى خدمت امیرالمؤمنین (ع) شرفیاب شد آیه مزبور مطرح بود به او فرمود می خواهى معناى آیه را برایت بگویم عرض کرد کمال اشتیاق را دارم. فرمود مراد از حسنه معرفت ولایت و دوستى ما است و غرض از سیئه انکار ولایت و بغض و دشمنى ما اهل بیت می باشد.»

انسان های کامل هراس و اندوهی ندارند
هر مؤمنى عمل خیر و کار خوبى انجام دهد پاداش و جزاى بهتر از آن برایش خواهد بود. و اینگونه افرادند که از وحشت و جزع و فزع روز قیامت در امان خواهند بود. کلمه (الحسنه) و کلمه (السیئه) که در این دو آیه نقطه مقابل یکدیگر قرار گرفته اند داراى معانى فراوانى مى باشند. و از جمله مصادیق و معانى بارز کلمه (الحسنه) را در ذیل مى خوانیم.
حضرت باقر (ع) مى فرماید: «ابو عبدالله جدلى به حضور علی ابن أبی طالب (ع) مشرف شد. علی (ع) به وى فرمود: آیا تو را خبر ندهم از قول خداى مهربان که مى فرماید (من جاء بالحسنة...)! گفت: چرا فدایت شوم. فرمود: منظور از (الحسنة) محبت ما اهل بیت، و مقصود از (بالسیئة) بغض و دشمنى ما مى باشد.» و نیز جابر مى گوید: «پیامبر عالیقدر اسلام (ص) مى فرمود: یا على! اگر امت من به قدرى روزه بگیرند که بدنشان همانند میخ (خشک و باریک) شود، و به قدرى نماز بگذارند که همانند کمان، خم شوند، و بغض تو را داشته باشند خدا آنها را از ناحیه بینى و صورت هاشان به دوزخ مى افکند.»
«و هم من فزع یومئذ آمنون» (نمل/ 89) ملازمت به اعمال صالحه سیرت آن توجه قلب به پروردگار و تقرب و استقامت در اداء وظایف است ناگزیر براى همیشه از تزلزل و اضطراب خاطر و فزع ایمن خواهد بود. و اگر براى انسان به سبب ولایت مغز حاصل گشت و فعلیتى که به سبب ولایت حاصل شده است با حجابهاى هواها و آرزوها پوشیده نشد از جمیع چیزهایى که غیر او در روز قیامت فزع و بى تابى مى کند، ایمن مى گردد.
سؤال که در اینجا مطرح مى شود این است که ظاهر بعضى از آیات (مانند آیه 2 سوره حج) این است که وحشت رستاخیز همگان را فرا مى گیرد، چگونه صاحبان حسنات از آن مستثنى هستند؟ آیه 103 سوره انبیاء پاسخ این سؤال را بیان مى کند چرا که مى گوید «لا یحزنهم الفزع الأکبر و تتلقئهم الملئکة هاذا یومکم الذى کنتم توعدون؛ آن دلهره ى بزرگ تر آنها را غمگین نکند و فرشتگان استقبالشان کنند [و گویند:] این همان روزى است که به شما وعده داده مى شد.» مى دانیم که وحشت دلهره ی بزرگتر همان وحشت روز قیامت است وحشت ورود در دوزخ، نه وحشتى که به هنگام نفخه صور پیدا مى شود.
پس در این میان انسان های کامل هراس و اندوهی ندارند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «إن علیا و شیعته یوم القیامة علی کثبان المسک الأوفر، یفزع الناس و لایفزعون و یحزن الناس و لایحزنون و هو قول الله عزوجل: "لایحزنهم الفزع الأکبر"؛ به حقیقت، علی و پیروانش در روز قیامت بر تپه ای از مشک که بوی خوشش فضا را عطرآگین می کند قرار دارند. مردم فزع می کنند و آن ها هراسی ندارند. مردم اندوهگینند و آنان اندوهی ندارند و این معنای قول پروردگار عزوجل است که فرمود: "لایحزنهم".»
مؤمنانى که تسویه شده اعمالشان نیکى و احسان است، در روز فزع و هراس قیامت احساس اطمینان مى کنند، و این به سبب فرمانبردارى ایشان از خدا است (که دلها به یاد و ذکر او آرامش و اطمینان پیدا مى کند) و اولین چیزى که مؤمن در روز قیامت پس از برخاستن از گور خود مى بیند، دو فرشته است که در چپ و راست او قرار گرفته اند و به او سلام مى کنند، و آرامش و سکون را در جان او فرو مى ریزند، و نیز آن که خدا نورى در پیشانى او قرار مى دهد که برخاسته از اعمال نیک او است و صحراى محشر را براى او روشن مى کند.
تذکر الف: آنچه منشأ فزع قیامت است گناه های اعتقادی، اخلاقی و رفتاری است.
ب: پرهیزکاران در دنیا مصون از آن سیئات بودند.
ج: پرهیزکاران منصرف از گناه در دنیا، اصلا در آخرت مناظر هایل را نمی بینند و خروش وحشت زا را نمی شنوند: «لایسمعون حسیسها؛ صداى آن را نمى‏ شنوند.» (انبیاء/ 102)
د: چون همه عناصر محوری معاد از حیات اخروی برخوردارند، همگی آگاه و عالمند و پرهیزکاران را می شناسند و برای آنان با چهره عذاب ظاهر نمی شوند.

منـابـع

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏19 صفحه 76

سید محمدحسین طباطبایی- ترجمه المیزان- جلد ‏20 صفحه 181 و 318

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏26 صفحه 113

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏22 صفحه 258

ناصر مکارم شیرازی- تفسیر نمونه- جلد ‏19 صفحه 554

عبدالله جوادی آملی- تفسیر موضوعی- جلد 4 صفحه 334 و 388

ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏3 صفحه 216

ابوعلی فضل بن الحسن الطبرسی- مجمع البیان- جلد ‏17 صفحه 90

ملا فتح الله کاشانی- منهج الصادقین فی إلزام المخالفین- جلد 2 صفحه 370

علی‌اکبر قرشی- أحسن الحدیث- جلد 1 صفحه 543

حاج ملاسلطان محمد گنابادی- ترجمه بیان السعادة- جلد 3 صفحه 441

محمدتقی مدرسی- تفسیر هدایت- جلد ‏17 صفحه 70

سيد محمدابراهيم بروجردى- تفسیر جامع- جلد 6 صفحه 99

‏سيدمحمود طالقانی- پرتوى از قرآن- جلد 5 صفحه 405

سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 2 صفحه 390

سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 5 صفحه 168

سيد محمدحسين‏ حسينى همدانى- انوار درخشان- جلد 11 صفحه 318

کلیــد واژه هــا

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

0 نظر ارسال چاپ پرسش در مورد این مطلب افزودن به علاقه مندی ها

بـرای اطلاعـات بیشتـر بخوانیـد