آیین هندو مانند درخت کهنسالى است که شاخه هاى نسبتا جوان خود را در سرزمینهاى بزرگى گسترده است. برخى از این شاخه ها در اوج اقتدار بر همنان و به عنوان اعتراض به سخت گیری هاى آنان پدید آمده است. از جمله شاخه هاى هندوئیسم آیین جین به معناى پیروز است که پنج قرن قبل از میلاد پایه گذارى شد. آئین جین و بودا محصول دوره حماسى هنداند. دوره نشاط فلسفى هند را در همین دوره حماسى مى توان یافت؛ یعنى مقطعى که برهمنى جینى و بودائى در قلمرو اندیشه روشن هندى درخشید. جین و بودا داراى نقاط مشترکى هستند که فصل برجسته آن باور به تناسخ و نفرت از روحانیون، عدم اعتقاد به خدایان هندو، روایات ودائى، آداب و مراسم گذشته مى باشد. محور اشتراک این دو اندیشه فلسفى ریاضت است، و لبه تند انتقاد از هندوئیزم و برهمنیزم مى باشد. آئین جین همزمان با آئین بودا در قرن ششم ق. م در هند پدید آمد و على رغم طبیعت سال و فرار ادیان، این آئین از مرزهاى هند نگذشته است. مى گویند علت عدم انتقال این آئین شگفت، ریاضتهاى دردناک در غیر قابل تحمل آن است. این مذهب در حال حاضر یک میلیون و پانصد هزار نفر پیرو دارد. بنیان گذار این آئین به درستى شناخته شده نیست. بعضى مؤسس آن را رسابادیوا گفته اند. ولى ترویج این آئین توسط شخصى به نام مهاویرا و پارساناتا صورت گرفته است و امروزه به نام آئین مهاویرا شهرت یافته است. بسیاری از کارهای استاندارد دین جینی از دادامانا ماهاویرا که در فاصله سال های 599-527 پیش از میلاد زندگی می کرد (تاریخ سنتی که از زمان حیات وی به دست داده می شود) به عنوان «بنیان گذار» دین جاینی یاد می کنند و سرآغاز تاریخ جینی را از حیات شخص نامبرده می دانند.
دوره های اصلی چرخه (سیکل)
هر چند جینی ها معتقدند که عالم، ازلی و غیر مخلوق می باشد و مانند هندوها، زمان را بر پایه دوره های چرخشی عظیم می دانند. یک چرخه (سیکل) کامل زمان شامل دو دوره اصلی است که هر کدام 600 میلیون سال دوام دارند و به شش جزء تقسیم می شوند. یکی از این دوره های اصلی دوره عروج است که در آن همه موقعیت ها ترقی می کنند. دوره اصلی دوم دوره افول یا نزول است که در آن معرفت، رفتار بشری، منزلت انسانی و غیره همه تنزل می کنند. در هر یک نیم دوره اصلی 24 آموزگار بزرگ، جیناها و یا تیرتانکارهای یاد شده، ظهور می یابند. در سیکل (چرخه) معاصر زمان کیهانی (که دوره افول یا تنزل می باشد)، اعتقاد جینی بر این است که 24 نفر از این آموزگاران زندگی کرده اند که آخرین نفر آن ها واردامانا ماهویرا بود. نفر قبل از وی در سلسله آموزگاران، «پرشوا» بوده استکه جینی ها وی را متعلق به قرن نهم پیش از میلاد می دانند و شواهد تاریخی چندی (ولو خیلی کم) از زندگی وی وجود دارد. از این قرار روایات علمی جدید از تاریخچه دین جینی با زندگی ماهاویرا شروع می شوند. هر چند مطالب و نوشته ها ونیز حیات دینی جینی شامل هر 24 نفر تیر تانکاراهاست.
سرگذشت ماهاویرا
ماهاویرا با نام «واردامانا جناترپوترا» در شمال شرقی هندوستان، در نزدیکی «پانتای» مدرن، متولد شد. (جناتر پوترا نام قبیله ای وی و «ماهاویرا» لقب افتخاری او به معنای «قهرمان بزرگ» است). در سی سالگی، وی زندگی عادی خویش به عنوان یکی از اعضای طبقه کشاتریا (جنگجویان) را ترک کرد و شیوه زندگی یک گدای دوره گرد بی چیز را در پی گرفت. وی، به مدت دوازده سال متوالی به انکار مطلق دنیا و عدم وابستگی به هر گونه وسیله نیاز یا راحتی و آسایش مادی پرداخت. در انتهای این دوره، وقتی به درک کامل سرشت عالم وجود و گسستگی مطلق از اشتیاقات و هواهای دنیوی رسیده بود، شروع به تعلیم و تربیت دیگران کرد. روایات جینی می گویند که وقتی ماهاویرا در 72 سالگی درگذشت، صدها هزار نفر مرید و پیرو داشت. بدین ترتیب، رهبری جین ها به دست شاگردان ارشد ماهاویرا افتاد و تحت رهبری آنان و جانشینان ایشان بود که دامنه نهضت جاینی کم کم از مناطق شمال شرقی هندوستان به مراکز جمعیتی شرقی و شمال غربی کشور کشیده شد.
حمایت سلسله مائوریان از جینی ها
جینی ها نیز، مانند بودائیان، از حمایت سلسله مائوریان (قرن سوم پیش از میلاد) از آرمان های رهبانی سود بردند. بر اثر همین پشتیبانی و کمک بود که رشد و گسترش جغرافیایی دین جینی شتاب گرفت و آن را به مناطق مرکزی و جنوبی هند انتقال داد.
تقسیم بندی در درون آیین جینی
در دوران پس از درگذشت ماهاویرا تقسیم بندی هایی در درون آیین جینی، به ویژه در بین انشعابات شوتامبارا و دیگامبارای یاد شده، بروز کرد. این دو گروه عمدتا روی شیوه عمل رهبانی با یکدیگر اختلاف نظر داشتند. دیگامباراها معتقد بودند که فرد زاهد و مرتاضی که حقیقتا ترک جهان گفته، لباس پوشیدن را هم کنار می گذارد برهنه راه می رود، آن طور که ظاهرا شخص ماهاویرا چنین کرده بود. در حالی که پیروان شوتامبارا بر این عقیده بودند که زندگی و تعالیم ماهاویرا برهنگی کامل را به صورت ضرورتی مطلق مطرح نمی شاخت، و لذا پوشیدن یک تکه پارچه سفید ساده به اندازه کافی نشانه اعراض از دنیا بود. از دل همین عدم توافق خاص، که به تدریج در قرون اولیه جینی سفت و متصلب شد، نام های (یادشده) به وجود آمدند که امروزه مشخص کننده این انفکاک پابرجا در درون کیش جاینی هستند. البته زمینه های عدم توافق دیگری نیز به تدریج ظهور کردند که کم اهمیت تر از قضیه لباس پوشیدن نبودند، هر چند غالبا مباحث فنی تری بودند و کمتر در معرض بحث و جدال عمومی قرار داشتند. این اختلافات از جمله شامل مسئله کتب مقدس بود که در بالا به تفصیل اشاره کردیم. هم چنین عدم توافقاتی روی جزئیات دیگر حیات رهبانی و روایت های متفاوتی از دستان زندگی ماهاویرا، به علاوه عدم موافقت نسبتا مهم و ادامه داری راجع به منزلت زنان در دین جین وجود داشتند. شاخه شوتامبارا، زنان را در تمام مراحل حیات رهبانی می پذیرند، در حالی که دیگامبارا، این کار را نمی کنند و معتقدند زنان قادر به کسب نجات و رهایی نیستند و لذا باید صبر کنند تا در تولدی دیگر به صورت مرد متولد شوند تا آن وقت مسیر ریاضت کامل را در پیش گیرند.
دلایل مهم این اختلافات
یکی از دلایل مهم جلوه کردن این اختلافات (و شاید هم بعضا علل موجبه آن) این بود که این دو گروه، در طول دوره رشد و گسترش آیین جینی در مناطق و در نتیجه زیر فرهنگ های مختلفی از سرزمین هند متمرکز بودند. دیگامباراها جین های عمده و اصلی مناطق جنوبی و مرکزی هند را تشکیل می دادند، در حالی که شوتامباراها در شمال و غرب هند متمرکز بودند. بنابراین، بی مناسبت نیست که تقسیم بندی شوتامبارا دیگامبارایی را، از جهات متعددی، شبیه به اختلاف بین مسیحیان ارتدکس و کاتولیک رومی بدانیم.
دوره رشد و نفوذ دینی
فارغ از این اختلافات و تقسیم بندی های داخلی، جینی ها از قرن پنجم میلادی به این طرف دوره ای از رشد و نفوذ دینی را شروع کردند. فرقه دیگامبارا، در مناطق مرکزی و جنوبی هند، از حمایت دربار سلطنتی برخوردار شد و به صورت یک نیروی فرهنگی قابل توجه، به ویژه در موضوعاتی چون توسعه نوشته ها و ادبیات بومی، درآمد. چند قرن پس از آن نیز فرقه شوتامبارا، عین همین نقش را در مناطق شمالی هند و حتی از آن بیشتر در هند غربی ایفا کرد. این دوره ای بود که توده مردم (جماعت)، عامی جینی را الگویی منسجم و پایدار بخشید. از آن جایی که آیین جینی به مناطق متنوع و گوناگونی وارد شده و از لحاظ تعداد نیز رشد پیدا کرده بود، جذب توده عادی مردم به این مرام جدید مستلزم آن بود که جینی های عادی (عوام الناس) از هویتی متمایز برخوردار شوند. از این قرار کتب داستانی و الگوهای نظم و انضباط دینی عامه مردم در ادبیات این دوره برجستگی خاصی دارند.
دوران افول گسترش دین جاینی
در حدود قرون یازدهم و دوازدهم میلادی بود که آیین جینی کم کم داشت عقب نشینی جغرافیایی به مناطق تمرکز فعلی خویش را آغاز می کرد. دیگامباراها به تدریج به مناطق شمالی و غربی هند عقب نشینی کردند وتنها سایه ای از حضور پیشین خویش در مناطق مرکزی وجنوبی هند برجای گذاشتند. در مناطق زیر پوشش شوتامبارا انقباض کمتری به وقوع پیوست، هرچند به تدریج و به موازات نفوذ پیدا کردن نهضت های جدید هندو، دامنه نفوذ شوتامباراها هم کم کم محدود شد. شوتامباراها هم چنین، از قرن دوازدهم به این طرف، شاهد حضور روز افزون اسلام در هند بودند.
دوران حرکت ها و نهضت های اصلاح گرایانه
در حدود سال 1500 میلادی، دین جینی تا حدود زیادی به توزیع جغرافیایی فعلی خویش دست یافته بود، و از این زمان به بعد بود که شاهد انواع گوناگون حرکت ها و نهضت های اصلاح گرایانه و احیاگرانه بود. یکی از نمونه های برجسته این نهضت ها، حرکت قرن هفدهمی استاناکاواسی ها در داخل فرقه شوتامبارا بود. اعضای این نهضت را، که امروزه نیز هنوز فعالیت دارند، می توان از روی پوشش یا ماسکی که بر دهان و بینی خود می گذارند تشخیص داد. این گروه با رسم و رسوم احترام و تکریم تماثیل که در بین جینی ها متداول بود، و نیز با کل مجموعه فرهنگ و فعالیت معابد که در آن زمان در آیین جین به وجود آمده بود مخالفت می ورزید. از درون حرکت استاناکاواسی، نهضت مشابه قرن هجدهمی شوتامباراتراپانتا به وجود آمد. باقی شوتامباراها، که از نظر تعدا اکثریت دارند، به نام مورتی پوجاکاها یا تمثال پرستان خوانده می شوند. از این قرار می توان گفت که آیین جاینی مراحل تاریخی شکل گیری عمدتا حیات رهبانی (از زمان ماهاویرا تا روزگار اولیه مسیحیت)، گسترش، رشد و پرداختن به عامه مردم (از اوایل عهد مسیحیت تا قرن دوازدهم میلادی) و سرانجام مرحله انقباض، اصلاحات و توسعه مجدد را پشت سر گذاشته است.
مطالعات و تحقیقات علمی در مورد جینی ها
عمدتا بر اثر تحقیقات علمی و محققانه، «آلبرخت وبر»، «گیورگ بوهلر» و «هرمن جاکوبی» بود که جین ها محل توجه تتبعات غربی قرار گرفتند. وبر و بوهلر، در سال های دهه 1880، دست به دست هم دادند تا روایت جامعی از کتب مقدس جینی را در دسترس اندیشمندان قرار دهند. جاکوبی نیز پیشگام ترجمه کتب پراکریتی جینی به زبان های اروپایی بود. تعداد بسیار دیگری از محققان دیگر، که شماره آن ها بیش از آن است که در این جا برشمرده شوند آثاری در زمینه مطالعات تاریخ اولیه جینی به عمل آروده اند. اما آثار این سه محقق جنبه شکل دهندگی داشته اند. این به دو دلیل است. اول این که در بین صاحب نظران امور هند در غرب قرن نوزدهم چندان غیرمعمول نبود که آیین جینی را به صورت یکی از فروع یا تبعات فرودست دین بودایی تصویر کنند. جینی ها صرفا به عنوان اسلاف بوداییان و یا یکی از شاخ و برگ های جدا شده از آن تلقی می شدند. بعضی تلاش های علمی به عمل می آمد تا نشان داده شود که سیذارتا گواتمابودا و واردامانا ماهاویرا اساسا یک نفر بوده اند و این تفرقه افکنان جینی بوده اند که چهره بنیان گذار را چنان تغییر داده اند که این گونه به نظر آید که این ها سرمنشأ مخصوص خود را داشته اند. این جاکوبی بود که با ترجمه کتب و جمع آوری خستگی ناپذیر شواهد خویش برای همیشه این فکر را به بایگانی سپرد. از زمان وی به بعد جینی ها از شناسایی مناسب خویش برخوردار شده اند.
بعد شکل دهندگی دیگر کار وبر، بوهلر، و جاکوبی این بود که علایق و توجهات ایشان، همان طور که ویژگی قرن نوزدهم بود، به طور عمده مبتنی بر متن شناسی، فقه اللغه و بررسی های تاریخی بودند. باعلم به این مطلب، آنان ابتدا به جانب سنت شوتامبارا کشیده شدند که به نظر می رسید قدیمی ترین و کامل ترین مجموعه کتب جینی را درون خویش حفظ کرده باشد. در نتیجه، نخستین تصویر نسبتا کامل جهان غرب از دین جینی از روی منابع شوتامبارایی ترسیم شد. در حالی که فرقه دیگامبارا به صورتی ثانوی (تبعی) تصویر می شد. تاثیر این تمرکز اولیه روی فرقه شوتامبارا و روی کتب جینی هنوز هم احساس می شود. کاوش های بعدی جینی، به دست چهره های برجسته ای چون «هلموت فون گلازناپ»، «ارنست لومان»، «والتر شوبرینگ»، «لوودویگ آلسدورف» و «پی. اس. جاینی» از نظر محور و کانون مطالعه حول محورهای متن شناسی و تاریخی باقی ماندند و به استثنای اثر جاینی، بقیه بیشترین تاکید را روی فرقه شوتامباراها قرار می دادند. سال های اخیر، به موازات این که تعدادی از محققان و اساتید اروپایی و آمریکایی به انجام مطالعات میدانی روی جوامع معاصر جینی دست زده اند، رشته مطالعات جینی شاهد مسیرهای مطالعاتی امیدبخش جدیدی بوده است. در حالی که هنوز بین مطالعات لغت شناسانه (ادبی) و مطالعات تبارشناسانه نوعی انفصال وجود دارد، این تحولات و دست آوردهای علمی جدید امید درک کامل تری از سنت دینی جین را وعده می دهند. اولین ثمره این تعامل را در کار برجسته «پاول دونداس» به نام «جینی ها»، (سال 1992) دیده می شود.