امامان دوره ستر در تاریخ اسماعیلیان

English 5480 Views |

یکی از دوره های مبهم تاریخ اسماعیلیان، یعنی دوره همزمان با ظهور قرامطه، دوره ای است که از محمد بن اسماعیل آغاز می شود و تا عبیدالله مهدی ادامه دارد. این دوره که از آن با نام دوره ستر یاد می شود دوره امامان غایب است و پیوند مردم را با امام از طریق «حجت» برقرار می کند و بنابر عقیده بخشی از مبارکیه از آن پس امامی وجود ندارد چرا که سلسله امامان به محمد بن اسماعیل ختم می شود. اما بنابر روایت نزاریان و دیگر طوایف فاطمیان، از آن پس که عبدالله یا عبیدالله مهدی دعوی امامت کرد دیگر بار مسأله استمرار سلسله امامت-یعنی همان که گروه اقلیت مبارکیه نیز بر آن بودند – وجه غالب شد و بدینسان امامان ادامه یافت. به هر روی، صرف نظر از اختلاف نظرها و این مسأله که چگونه در دوره پس از عبیدالله مهدی همین حجتها خود امام قلمداد شدند، در دوره ستر از سه امام یاد می شود: عبدالله مستور، احمد مستور و حسین مستور.

عبدالله مستور: گفته اند محمد بن اسماعیل شش فرزند داشت که دو تن از آنها یعنی اسماعیل و جعفر را که مولود مدینه بودند در همان شهر گذاشت، علی لیث را عباسیان کشتند، احمد و حسین نیز مهاجرت کردند و به قندهار و نواحی شرقی رفتند و عبدالله از این میان به امامت رسید. او که به عبدالله اکبر نیز مشهور شده است تا از عبدالله سعید یا همان عبیدالله پایه گذار فاطمیان مصر بازشناخته شود، در شهرهای شرق جنبش اسماعیلیان را سامان داد و از آن جمله زمانی در فرغانه و زمانی در دیلم بود و سرانجام نیز در عسکر مکرم ( آبادی ای در بیست و پنج میلی جنوب شوشتر) سکنی گزید و از همان جا کار اعزام داعیان اسماعلیان را پی گرفت. وی به سبب خصومتهایی که در خوزستان با او شد به بصره و از آنجا به شام و سپس به سلیمه ( شهری در 45 کلیومتری  شمال حمص در سوریه) رفت و آنجا را مرکز دعوت اسماعیلی قرار داد، به گونه ای که این شهر تا سال 289ق./ 902م. پایگاه مخفی دعوت اسماعیلیان بود. عبدالله اکبر در کار خود توفیقهایی چند به دست آورد. از آن جمله اینکه در سال 261 ق./ 874م. توانست حسین اهوازی یکی از داعیان برجسته اسماعیلی را که همراه عبدالله به سلمیه رفته و از آنجا از طرف او به عراق اعزام شده بود به کیش اسماعیلی در آورد و او نیز با همدستی عبدان موفق شد در سواد کوفه و دیگر نواحی مجاور قدرتی را به سود اسماعیلیان سامان دهد و همین قدرت بود که بعدها به رهبری ابوسعید جنابی توانست دولت قرمطیان بحرین را بنیان گذاشت. پیوند پیروان حمدان قرامطه با دعوت اسماعیلی سبب شد بعدها نام قرامطه بر کل جنبش اسماعیلی نیز اطلاق شود. در این دوره که با سستی حکومت عباسی از یک سو، و وقوع اختلاف بر سر جانشینی امام حسن عسکری علیه السلام در میان شیعیان امامی، و نیز نومیدی برخی از امامیان از دیگر سوی همراه است، دعوت اسماعیلی که از سلیمه رهبری می شود و نام الدعوة الهادیه یا دعوه الحق را بر خود می نهد به توفیقهای بزرگی در جنوب عراق و شرق عربستان – سرزمینی که در منابع قدیم با نام بحرین از آن یاد می شود- دست می یابد و در مناطق جبال، خراسان و فرارود نیز دعوت را می گسترد و در یمن نیز گسترش می یابد. در همین دوره و در سالهای امامت عبدالله اکبر و جانشینان او بود که حمدان و عبدان در نواحی مجاور جنوب عراق بویژه فارس به فعالیت پرداختند. ابوسعید جنابی به بحرین رفت و به تبلیغات اسماعیلی ادامه داد. ابن حوشب به یمن رفت و از حدود 270 ق./ 883م. آشکارا به تبلیغ آیین اسماعیلی پرداخت تا جایی که تا 293ق./ 905و 906 م. عملا دعوت اسماعیلی یمن را در اختیار خود داشت. ابوعبدالله شیعی به مغرب روانه شد و دعوت اسماعیلی را در شمال افریقا گسترد. خلف حلاج دعوت اسماعیلی را در ری و نواحی مجاور پایه گذاشت، ابوحاتم رازی به تدوین اندیشه های اسماعیلیان پرداخت و دعوت را در شمال و شمال غرب ایران گسترد و سرانجام در خراسان و فرارود نیز دعوت اسماعیلی به دست داعیانی چون ابوعبدالله خادم گسترش یافت. هرچند در این سرزمین نوح بن نصر سامانی ( 331- 343ق./ 943-954م.) به هدف ارضای عالمان اهل سنت بر ضد قرامطه که ملحد خوانده می شدند اعلام جهاد کرد، اما همچنان جنبش و اندیشه اسماعیلی به دست کسانی چون ابویعقوب سجستانی زنده ماند. در اوایل چنین دوران پر توفیق بود که عبدالله اکبر پس از سال 261ق./ 874م. در سلمیه درگذشت و از او دو پسر به نامهای احمد و ابراهیم بر جای ماندند. ناگفته نماند در همین دوره است که از دو شخصیت به نامهای میمون قداح و عبدالله بن میمون قداح نام برده و نقش بسزایی به آنان نسبت داده می شود و این در حالی است که در برخی از تحقیقات معاصر این احتمال نیز مطرح شده است که میمون نام مستعاری برای همان محمد بن اسماعیل و در نتیجه میمونیه، گروهی که به میمون قداح نسبت داده شده، نام دیگری برای مبارکیه یا اسماعیلیه نخستین باشد و عبدالله بن میمون نیز همین عبدالله اکبر باشد.

احمد مستور: درباره او اطلاعات اندکی در دست است و همین اندازه می دانیم که او در اواخر سده دوم یا اوایل سده سوم می زیست و دو پسر به نامهای حسین و محمد که او را حکیم و ابوشلغلغ نیز می گفتند داشت. در تألیفات اسماعیلیه او را از نویسندگان رسائل اخوان الصفا دانسته اند و از این رو به صاحب رسائل معروف است و برخی نیز صدور دستور تألیف رسائل یادشده را به وی نسبت می دهند. 

حسین بن احمد مستور: حسین که از او با عناوینی چون زکی، المقتدی و الهدی یاد می شود جانشین پدر خود شد. او به رغم دوره کوتاه رهبری اسماعیلیان در نشر این دعوت کوششهایی به سامان رساند، چونانکه در سفر به نجف با ابن حوشب و ابوالقاسم حسن بن فرح که از یاران امام عسکری علیه السلام بود و نیز با علی بن فضل آشنا شد و آنان را به کیش اسماعیلی درآورد و در سال 266ق./ 879و 880م. راهی یمن ساخت. همو بود که ابوعبدالله شیعی را نیز به مغرب ( مناطق شمال آفریقا و تونس و مراکش کنونی) فرستاد. فرستادگان او در یمن و افریقیه توفیقهای فراوانی بدست آوردند تا جایی که گفته اند پادشاه صنعا و برخی دیگر بدین باور که ظهور مهدی موعود- یعنی همان امام مستور که ابوحوشب دعوت را به نام وی سامان داده بود-  نزدیک است از مقام خود کناره گرفته بودند. حسین مستور به سال 268ق./ 881و 882م. درگذشت و پسرش علی مشهور به عبدالله یا عبیدالله مهدی درحالی که هشت سال بیشتر نداشت جانشین وی شد، به سبب خردسالی او عمویش محمد بن احمد عملا رهبری نهضت را در دست گرفت، هرچند بعدها کار را به عبدالله سپرد تا او نخستین خلیفه فاطمیان مصر باشد. ناگفته نماند در همین دوره پیش از ظهور عبدالله مهدی است که از دو سلسه جداگانه امامانی مستقر و مستودع یاد می شود، و امامانی که از سلسله فرزندان اسماعیل هستند در زنجیره امامان مستقر، و رهبرانی که از فرزندان میمون قداح- بنابر این روایت که او کسی جز محمد بن اسماعیل باشد- هستند در زنجیره امامان مستودع قلمداد می شوند. برنارد لویس سلسله امامان مستقر را مشتمل بر محمد بن اسماعیل، احمد بن محمد ( احمد مستور)، حسین مستور، علی (عبیدالله مهدی) و محمد( القائم بامرالله دومین خلیفه فاطمی)، و سلسله امامان مستودع را مشتمل بر میمون، عبدالله، محمد، حسین، احمد و سعید می داند، و معتقد است این دو فهرست بر آن «هفت آسمان» که در رساله دروزی تقسیم العلوم آمده در آن اسماعیل، محمد، احمد، عبدالله، محمد، حسین، و احمد ( پدر شیعه)، آسمانهای هفتگانه معرفی شده اند، انطباق می یابد. به هر روری در دوران امامت علی بن حسین، مشهور به عبدالله یا عبیدالله مهدی بود که مرحله ای از تاریخ اسماعیلیان که از آن با نام دوره ستر یاد می شود، پایان پذیرفت و دوره ای آغاز گردید که از آن آگاهیهای بیشتر و روشنتری در اختیار است.

Sources

دکتر حسین صابری- کتاب تاریخ فرق اسلامی – از صفحه 114 تا118

Keywords


0 Comments Send Print Ask about this article Add to favorites

For more information