هارامبام سیزده اصل را به عنوان اصول اعتقادی یهودیان تدوین نموده که از متن تورات مقدس انتخاب شده اند. اولین این اصول، ایمان به وحدانیت و یکتایی خدا و دومین آنها، اعتقاد به این موضوع است که «خداوند نه جسم است و نه شباهتی به اجسام دارد.» با توجه به این اصول، خداوند که بدون جسم مادی است برای انتقال اراده و خواست خود به بشر مادی، واسطه هایی را برمی گزیند. این واسطه ها، انبیا هستند که به علت شرایط خاص، از جانب پروردگار انتخاب می شوند. هارامبام در کتاب های خود (شمونه پراکیم با 8 فصل، راهنمای گمگشتگان و میشنه تورا) شرایط انتخاب الهی را شرح می دهد. خداوند فردی عاقل، مستغنی، قدرتمند، دارای اراده قوی، صاحب صفات اخلاقی نیک و آرامش خاطر را به عنوان پیامبر برمی گزیند که قدرت دور شدن از جسم و مادیات و نزدیک شدن به عالم معنوی را دارا است تا بتواند رسالتش را اجرا نماید.
علاوه بر این شرایط، مهمترین اصل پیامبری، خواست و اراده الهی است زیرا در تاریخ یهود افرادی چون (باروخ بن نریا) شاگرد ارمیای دارای تمامی شرایط فوق بود ولی اراده الهی بر نبی شدن آنها قرار نگرفت. در میشنا (پیرقه آووت)، عاقل، به انسانی گفته می شود که از هر فردی نکته ای بیاموزد، مستغنی، انسانی است که به قسمت خود راضی و قانع است و قدرتمند فردی است که بر نفسانیات خود مسلط می باشد. خداوند پیامبران و انبیای خود را از میان مردمی با سلامت جسمی و روحی کامل برمی گزیند زیرا فردی معیوب (جسمی یا روانی) معمولا بیشتر درگیر نقص خود می باشد و نمی تواند کاملا خود را وقف رسالت خود نماید.
حتی اگر پیامبری از قبول رسالت خویش امتناع نماید (مانند امتناع حضرت موسی بارسالتش در ابتدا به علت تواضعش یا ابراز عدم شایستگی یرمیا یا یشعیا از جانب خودشان و...)، هنگامی که برانگیخته شود حتی اگر شخصا تمایل به گفتن نداشته باشد، چنان سخن می گوید که به نظر هارامبام در مورد حضرت موسی (حضرت موسی) انگار این صوتی از جانب الهی است که حنجره پیغمبر را انتخاب نموده تا پیام خداوند به گوش مردم برسد. کلمه (ناوی) یا نبی را برخی از ریشه کلمه ای در زبان اکدیان (نابئو) به معنی (فراخوانده شده) می دانند. در یونانی کلمه ناوی به معنی سخنگو از جانب فردی دیگر، نماینده و هوادار می باشد. در عبری نیز ریشه کلمه ناوی از (نیو) به معنی سخن گفتن است، در بحث انبیاء یهود برای نبی نامهای دیگری (مانند «خوزه» یا «روئه» به معنی روشنبین، «ایش ها الوکیم» به معنی مرد خدا به گاد- شوئل و ناتان) نیز داده شده است.
واژه انگلیسی Prophet در اساس از کلمه rophetes گرفته شده است، و اسمی است که به معنای «کسی که سخن می گوید» یا «کسی که اعلام می کند» یا کسی که از پیش سخن می گوید یا «کسی که از آینده سخن می گوید» می آید. و همچنین به معنای مفسر و معبر معابد مقدس است فی المثل محراب آپولو (خدای زیبایی، شعر و موسیقی در یونان) در معبد دلفی که احتمالا موسی ورترین عبادتگاه در عهد یونان باستان بوده است، جایگاه عبادت خانم جوانی بوده که پوتیا نامیده می شده است و ظاهرا با محتضران به نام خدا سخن می گفته است، سخنان او به طور کلی نامفهوم بوده است و نیاز بوده است که توسط ملازمان کاهن که به آنها Prophet می گفتند، به زبان واضح و معقولی تفسیر یا ترجمه شود.
ریشه ی نبا Naba عبری در اکدی نبو Nabu است، به معنی تایید و اعلام و توبیخ کردن و در عبری هم معنی جذبه ای خاصی دارد که ارزش اجتماعی پیامبری را در اعلام کردن و دعوت کردن می داند. کلمه نبی بیش از سیصد بار در عهد قدیم آمده است. و عنوان نبی در بنی اسرائیل، معانی مختلفی در بر داشت. بیشتر منظور از آن، خبر دادن از احکام الهی و امور دینی و به تخصیص اخبار از امور آینده می باشد. عنوان کلی که در تورات برای پیامبر به کار رفته است، واژه ی (navi) می باشد در دوره های پیش از اسارت بابلی، لقب نوی ( Navi) مخصوصا در اسرائیل شمالی (افرائیم) عمومیت داشت، در این جا اصطلاح مذکور، عنوان کلی برای هر شکل و حالت پیامبرانه بود و تنها لقبی بود که به پیامبران قانونی و مشروع گفته می شد.
در یهودا و بالاخص در اورشلیم، واژه ی بیننده (hozen) تصویر مرجحی بود این لقب، اصالتا در متونی که از جنوب نشات می گیرد، ظاهر می شود. یک دلیل مستند سنتی در مورد ماهیت نبوت در گذشته، این است که در طول قرن گذشته، باستان شناسان تعدادی از متون خاور نزدیک باستانی را آشکار ساخته اند. از جمله شهر بین النهرین ماری بر روی دره فرات، حفاریها موفق به کشف نامه ها و رساله هایی از قرن 18 قبل از میلاد شده اند که فعالیت ها و پیامهای متعددی از انواع مختلف اهل مکاشفه و غیبگویانه را وصف می کند که با پیامبران اسرائیلی بعدی شباهتهایی دارد. غیبگویان از سوی خدایان گوناگونی آمده اند و به نظر نمی رسد که آنها را مورد خطاب قرار داده، دعوت و طلبیده شده باشند. برخی از غیبگویان وصف شده در این نامه ها، افراد عادی و معمولی هستند اما برخی دیگر، دارای عناوین و القاب خاصی هستند که نشان می دهد دارای رفتار خاصی می باشند.
یک نقش مذهبی پذیرفته شده ای را در جامعه ماری، ایفا نموده اند. از جمله «پاسخ دهنده»، «جذبه ای»، «سخن گوینده»، «فریاد کننده»، «وحی آورنده» و «پارسا» ذکر شده است. اصطلاح نبی در کتاب مقدس به گروه های مختلف اطلاق شده است. برخی از آنها غیبگویانی بودند که حرفه و شغلشان پیشگویی بوده و می توانستند اسرار درونی مردم را بخوانند و حدس بزنند و گذشته آنان را باز گویند و در برابر مزدی که می گرفتند از آینده پیشگویی کنند، پاره ای از ایشان دراویشی بودند که با ساز و آواز و حرکات رقص مانند به حالت لرز و حرکات اعضا دچار شده و در حالت بیخودی می افتادند و سخنانی می گفتند که مردم خیال می کردند به آنان وحی و الهام شده و روحی دیگر در آنان نفوذ کرده و این سخنان از جانب او گفته می شود و عده ای ماموران مذهبی با وظایف منظمی در آیین پرستش اسرائیلی بودند و برخی مشاوران و رایزنان سیاسی زیرک پادشاهی و برخی دیگر رهبران سنن مذهبی اسرائیلی بودند.
رائی پیامبر جز نبی در عبری اصطلاحات دیگری هم داشته است از جمله (ro|ch) یا (chozen) یعنی نگرنده و بیننده. رائی ترجمه دو کلمه عبری است و به معنای اشخاصی می باشد که به طور خارق عادت برای دیدن و علم بر اشیایی که فقط خدا بر آنها عالم است از جانب خدا منور می گردند. در کتاب سموئیل اول، باب 9 آیه 9 آمده است «نبی امروز را در سابق رائی می گفتند» در کتاب اشعیا این دو نام از هم جدا ذکر می شود: «به رائیان می گویند رؤیت نکنید و به انبیا که برای ما به راستی نبوت ننمایید.» در کتاب میکاه این لفظ با فالگیران ذکر می شود.
1. پیشگویی
در خاورمیانه، در زمان های قدیم، افرادی وجود داشتند که با سحر و نجوم سر و کار داشتند، آنها را افرادی می پنداشتند که شایسته دریافت رسالت از جانب خدایان هستند و گاهی اوقات قبل از گرفتن تصمیمات در امور به آنها پناه می بردند. یهودیان پس از بازگشت به مصر و تماس با مردم کنعان فنیقی به کارهای فالگیری و جادوگری گرایشی پیدا کردند. انبیای بنی اسرائیل نیز از راه پیشگویی برای بیداری و هدایت مردم، اقدام می کردند و این کار سبب جلب اعتماد به نبی می رسد و نبی از همین عامل برای جذب مردم به راه خداشناسی و ایجاد ترس از ارتکاب گناه و تقویت روحیه مؤمنان بهره می گرفت. در کتاب مقدس نمونه های بسیاری از پیشگوییهای انبیای بنی اسرائیل آمده است. کتاب اشعیا نیز مجموعه ای از پیشگوییهاست. فصول 24 تا 27 شامل ده پیشگویی مکاشفتی است. ارمیا نیز پیشگویی می کرد که فشحور کاهن با تمام اعضای خانواده اش اسیر شده و به بابل خواهند رفت. و این قوم هفتاد سال بندگی شاه بابل را خواهند کرد. و به حنینای نبی گفت: «تو امسال خواهی مرد زیرا که مردم را علیه خدا شورانیده ای.» عاموس نبی نیز اسارت مردم سوریه و درهم شکستن پشت بندهای دمشق و ویرانی و در به دری را پیشگویی می کرد.
2. بیننده خواب و رؤیا
اصطلاح بیننده خواب و رؤیا در مورد نبی و یا معادل آن به کار رفته است. یکی از طرق درک وحی و الهام، رؤیا بوده است. خداوند بر عده ای از انبیا در رؤیا ظاهر شده و در خواب با ایشان سخن می گفت. خداوند در رؤیای شب به یعقوب خطاب کرد. سموئیل در روزگاری که کلام خداوند نادر بود، شبی برای نخستین بار، خداوند با حزقیال و عاموس نیز در رؤیا نبوت خود را یافتند. در این رؤیاها پیامبران حوادث آینده را مشاهده می کردند.
مراتب و اقسام رؤیا
قاموس می گوید نبوت را اقسام بسیار بود، از جمله خواب دیدن. اما کیفیت این خواب دیدن چگونه است؟ دانشمندان یهودی مراتب آن را بدین گونه بیان می دارند:
1- پیامبر داستانی یا رؤیایی در خواب می بیند و در آن رؤیای نبوی، معنی آن داستان یا رؤیا را می فهمد و بیشتر داستانهای زکریا از این قبیل است.
2- پیامبر در رؤیای نبوی، سخنی به طور واضح و آشکار می شنود ولی قایل آن را نمی داند چنان که سموئیل در اولین وحی بر او بدان اشاره کرده است. (اول سموئیل باب 3)
3- شخصی در خواب با پیامبر سخن می گوید همان طور که در بعضی از نبوتهای حزقیال آمده است. (حزقیال 40: 4- 1)
4- فرشته ای در خواب با نبی سخن گوید و این حالت اکثر پیامبران بوده است.
5- در رؤیای نبوی خداوند با پیامبر حرف زند، نظیر قول اشعیا که می گوید: «پروردگار را دیدم که فرمود چه کسی را بفرستم تا پیغام ما را به این قوم برساند؟» (اشعیا 6: 8)
3. مرد خدا
در عهد عتیق گاهی از نبی با عنوان مرد خدا یاد می کردند. در کتاب اول پادشاهان باب هفدهم آیه 18 آمده است که زنی خطاب به ایلیا می گوید: «ای مرد خدا.» الیاده در همین زمینه می گوید: «عنوان و لقبی که از همه بهتر تصدیق شده "مرد خدا" (Ishha Elohim) می باشد که در منابع شمالی وجود دارد، مخصوصا در حکایات پیامبرانه ی قدیم مربوط به حوزه ی (الیاس الیشع) در تاریخ سفر تثنیه. این لقب احتمالا در اصل به مردمی اطلاق می شده که به تصور خود، می توانسته اند قدرت الهی را در اختیار خود داشته و آن را در طرق خارق العاده ای (معجزه آسایی) به کار برند. اما این واژه بسیار گسترده بود و نهایتا به هر کسی که رابطه ی خاصی با خدا دارد، اطلاق می شد.» نذیره: شخصی است که نذر کرده، خود را وقف خدمت خداوند نماید و شرایطی دارد که نباید مشروب بنوشد و همچنین انگور نخورد و موی خود را نچیند تا در ختم نذر گاهی موی وی را بچیند و شرایطی دیگر که در کتاب اعداد باب ششم تمامی مقررات را ذکر کرده است. عده ای از افراد، فرزندان خود را برای تمام عمر «نذیره» قرار می دادند. و بعضی از اوقات پاره ای از شرایط را رعایت نمی کردند، چنان چه در کتاب عاموس آمده است: «پسران شما را انتخاب کردم تا نذیره های من و انبیای من باشند.» در این قسمت انبیا و نذیره در یک ردیف ذکر شده اند.
در کتاب مقدس، حقیقت نبوت امری بدیهی و روشن است. به صورتی که خداوند اراده و خواست خویش را به وسیله ی پیامبران به انسانها ابلاغ می نماید. و انتخاب از جانب خدا و بر حسب مشیت و اراده او است. زمانی افراد پیش از انعقاد نطفه نظیر ارمیا برگزیده می شدند. زمانی نیز از طرف نبی دیگری به نبوت مسح می شوند نظیر الیسع از طرف ایلیا. فیلسوفانی نظیر ابن میمون و ابن کمونه نبوت را حد اعلای آمادگی و تجهیز قوای عقلانی و فکری و کمال قوه متخیله می دانند. نکته ای که در رابطه با انتخاب نبی در کتاب مقدس حائز اهمیت است، این است که نبوت عطیه ای همیشگی و غیر قابل فسخ نیست. یعنی یک نبی لازم نیست تا آخر عمر نبوت کند.
اگر نبی انحراف اخلاقی داشته باشد، موجب می شود که نبوت برای همیشه یا به طور موقت از او قطع گردد. مثلا: «اگر پیغمبری تکبر ورزد، نبوت از وی دور می شود و اگر خشمگین گردد، نبوت، او را ترک خواهد گفت.» ابن میمون تصریح کرده که یک نبی در طول عمرش به طور مستمر و متصل نبوت ندارد. بلکه گاهی نبوت از او قطع می گردد. همان طور که گاهی مرتبه عالی نبوت را و زمانی مرحله پایین تر از آن را دارا می باشد. و چه بسا مرتبه عالی را یک بار در طول عمرش داشته باشد. و سپس از او قطع گردد و چه بسا بر مرحله پایین بماند، تا این که نبوتش قطع گردد.
تعداد انبیاء در کتاب مقدس
از میان بنی اسرائیل 48 نبی و 7 نبیه برخاسته اند. البته تعداد بیشماری نیز مشغول رحمت الهی شده اند و روح مقدسی به طور موقت بر آنها قرار گرفته است تا بتوانند در مورد خاصی پیغام آور خواست خدا باشند اما فقط نام آن عدهای که نبوتشان برای جامعه نفع بیشتری داشته است به صورت مکتوب ذکر گردیده است. بعضی از انبیاء مانند 12 نبی آخرین (یوئل، عاموس، میکا، زخریا، حگی) در مقطع زمانی خاصی و فقط برای یک موضوع رسالت یافته اند اما برخی مانند یشعیا نبی برای زمان آخرت و پایان جهان نیز نبوت آورده اند.
چون خداوند هر انسانی را با خصوصیات خاصی آفریده است که از دیگران متمایز باشد، انبیا نیز به علت وجود همین تمایزات و خصوصیات فردی، دارای درجه نبوی متفاوت به علت شرایط خاص جسمی و عقلی و تصوری می باشند. یک نبی با درجه نبوت بالا، به دلیل درک عقلی خود، کلام و اراده الهی را به طور روشن و بدون مفاهیم پیچیده درک می کند و انتقال می دهد (مانند نبوت های حضرت موسی). ولی نبی دیگر با درجه پایینتر هوش و استعداد ذهنی، در رویای نبوی خود کلام خدا را با استعاره های مشکل که گاه حتی تا امروز نیز مفهوم خاصی نپذیرفته اند، درمی یابد و منتقل می سازد. نبوت تعدادی از انبیاء نیز منحصر و محدود به موضوع موجود در همان زمان می شده است. استر و یونا در مورد اوضاع اجتماعی روز خود نبوت آورده اند.
در کتاب مقدس همه پیامبران در یک درجه نبودند، بلکه موسی (ع) از همه بزرگتر بود به صورتی که خداوند مستقیما با او حرف می زد و دیگر پیامبران که خدا از طریق خواب و رؤیا با آنها سخن می گفت. در بعضی موارد نیز نیرویی در وجود نبی وارد می شده که او را وادار به سخن گفتن می کرده است، او حکمی می کرده یا سخنان سودمندی می گفته است یا تدبیری الهی انجام می داده است و تمامی آن در حال بیداری و تصرف حواس انجام می شده است. به همین نحو داود مزامیر و سلیمان امثال و جامعه و سرود سرودها را نوشتند و به همین شیوه کتاب دانیال و ایوب و دیگر کتب نوشته شدند و نیز می گویند به واسطه روح القدس نوشته شدند و نظیر بلعام که خداوند کلامش را در دهان او قرار داد. و او به واسطه روح القدس سخن می گوید. بعضی از انبیا صاحب کتابند ولی بعضی نبوتشان به اندازه ی یک کتاب نبوده، مانند بئری که نبوتش ضمیمه کتب اشعیا شد. بعضی از انبیا تنها به قرائت کتاب و خبر دادن از گذشته و آینده اکتفا می جستند. هدیه ای می پذیرفتند و سخنی می گفتند. اما برخی در هدایت و مخصوصا در انذار مردم سخت کوشا و پر توان بودند. از روحی تند و سرکشی سخن می گفتند که چون تازیانه بر پیکر و اعصاب شنوندگان اثر می گذارد و بعضی هم سخت مورد تمسخر قرار می گرفتند.
تفاوت نبوت حضرت موسی با دیگر انبیاء
هارامبام، نبوت حضرت موسی (ع) را با دیگر انباء بنی اسرائیل متفاوت می داند. این تفاوتها عبارتند از:
1- نبوت حضرت موسی بدون تغییر حالت جسمانی رایج در نبوت دیگر انباء بنی اسرائیل بوده است.
2- نبوت حضرت موسی دائمی بوده در حالی که انباء دیگر ممکن بود فقط در یک زمان خاص نبی باشند.
3- نبوت حضرت موسی بدون واسطه و نشانه های مادی بوده در حالی که انبیاء دیگر بنی اسرائیل نیاز به استعاره و نشانه داشته اند.
4- نبوت حضرت موسی احتیاج به احضار او از جانب خدا در یک زمان خاص نداشته و حضرت موسی می توانسته در هر زمان نیز با خداوند ارتباط داشته باشد.