عده ای به پیامبر اکرم (ص) گفتند: «تفجر لنا من الأرض ینبوعا؛ اگر تو پیغمبری، باید از زمین چشمه های جوشان آب بیرون آوری.» (إسراء/ 90) یا دستور دهی که این کوهها کنار رفته و اطراف کعبه، سرزمین سبز و خرم گردد و جای مناسبی برای کشاورزی و دامداری باشد. رسول خدا (ص) در پاسخ به این توقعات باطل و بیجا و تمنیات عاطل فرمودند: «ای عبدالله ابن ابی امیه مخزومی! مگر همین کارها در طائف نشده است؟ آیا در آن جا چشمه های جوشان و زمینهای سرسبز و خرم وجود ندارد؟ مگر هر که باغ و چشمه و زمین سرسبز دارد، پیغمبر است؟ اینها هرگز نشانه رسالت نیست. کسی نمی تواند با حفر چاه و احداث قنات و داشتن باغ و بوستان و مانند آن، داعیه نبوت در سر بپروراند. نبوت، سفارت خاص الهی است، اما باغداری و دامداری و کشاورزی، از علوم و حرفه های عادی است که باید آن را از راه تجربه فرا گرفت.»
باغداری و کشاورزی از بشر عادی هم ساخته است، اما انبیا (ع) آمده اند تا اصول ارزشی را به انسانها تذکر داده، جوامع بشری را موحد و آشنای به زندگی ابدی کرده، به فراگیری علوم و معارف و نیز کار و کوشش تشویق و ترغیب کنند. فرق است بین این که بگوییم: انبیا آمده اند تا باغداری و کشاورزی را توسعه دهند، یا آمده اند تا انسانها را فرشته خوی کنند و ضمنا استقلال اقتصادی را در پرتو حفظ اصول انسانی تأمین کنند. آنها که در کشاورزی و صنعت به رفاه کامل رسیدند اما از تعالیم انبیا بی بهره اند، چون فرشته خویی و انسانیت در آنها نیست، درنده خو هستند و به تخریب منابع اقتصادی مردم فقیر جهان سوم می پردازند: «یهلک الحرث و النسل؛ در زمين فساد نمايد و كشت و نسل را نابود سازد.» (بقره/ 205)
رسول اکرم (ص) در قبال سخنان ملحدان منتظر بود تا وحی نازل شود و راه علاج را ارائه کند، خداوند در این باره فرمود: «أنظر کیف ضربوا لک الأمثال فضلوا فلایستطیعون سبیلا؛ ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند در نتيجه راه به جايى نمى توانند ببرند.» (إسراء/ 48) نگاه کن توقع و انتظار آنها از وحی چقدر جاهلانه است! اینها رسول را نشناخته اند و می پندارند که پیامبر باید از سران زراندوز یا زورمدار باشد. پاسخ خداوند به چنین پندار نابخردانهای این است که: «تبارک الذی إن شاء جعل لک خیرا من ذلک جنات تجری من تحتها الأنهار ویجعل لک قصورا؛ خدای سبحان، پر برکت است و اگر بخواهد می تواند برای تو باغهایی بیشتر از باغهای پیشنهادی آنها قرار دهد، اما بنا نیست که تو از این طریق، رسالت خود را بر مردم تحمیل کنی و با رفاهمندی خویش، رنج مردم محروم را دو چندان کنی.» (فرقان/ 10)
توصیه خدای سبحان به رسولش در مواجهه ی با این گونه کژاندیشیها این است که: «فلعلک تارک بعض ما یوحی إلیک و ضائق به صدرک؛ مبادا در برابر قیاسهای مغالطه ای و جاهلانه بداندیشان حجاز، نگران باشی و برخی از تکالیف الهی را ترک کنی و دلتنگ گردی.» (هود/ 12) تو از شرح صدر برخورداری: «ألم نشرح لک صدرک؛ آيا براى تو سينه ات را نگشاده ايم.» (انشراح/ 1) و اشکال منتقدان نابخرد، انسان دریا دل را افسرده نمی کند و موجب ترک صحنه نخواهد شد. البته با نزول چنین وحی و دستوری، حضور رسول گرامی (ص) در صحنه رسالت بیشتر و بهره مندی وی از شرح صدر افزونتر شد.
تاریخ اسلام پیامبر اکرم کفار جاهلیت سیره پیامبر اکرم باورها در قرآن